زبان کردی
تاریخچه زبان کردی
باستان
پروفسور ولادیمیر مینورسکی خاورشناس و اسلام شناس روسی، بر این باور است که زبان کردی به طور قطع از ریشه زبان مادی است. چنانکه که وی در این رابطه میگوید:
اگر کردها از نوادگان مادها نباشند، پس بر سر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمدهاست و این همه قبیله و تیرهٔ مختلف کرد که به یک زبان ایرانی و جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم میکنند؛ از کجا آمدهاند؟» (مینورسکی ۱۹۷۳).

این نظریه بعدها توسط ایلیا گرشویچ دیگر زبانشناس روسی بسط داده شد و وی اولین مدارک زبان شناختی را برای اثبات ریشه مادی زبان کردی مطرح کرد.
جان لیمبرت خاورشناس آمریکایی٬ نیز معتقد است که مادها از اجداد کردها میباشند.
همچنین پروفسور گرنوت وینفور زبانشناس آلمانی، نیز اعتقاد دارد که اکثریت کسانی که امروزه به زبان کردی سخن می گویند به احتمال زیاد سابقاً از متکلمان به گویشهای زبان مادی بودهاند.
از سویی دیگر این نظریه در میان برخی زبانشناسان و خاورشناسان با مخالفتهایی روبرو شد. پروفسور مکنزی بر این باور است که زبان کردی عناصر قوی ای از زبانهای جنوب غربی ایرانی را نیز دارد در حالیکه اگرچه زبان مادی از شاخه شمالغربی زبانهای ایرانی بوده.
کارنیگ آساطریان نیز معتقد است که تنها بازمانده زبان مادی شاید تاتی در آذربایجان و زبانهای مرکزی کاشان باشد.
اکنون با کاوش در مناطق غرب ایران از مادها آثاری در تپه هگمتانه در دست است.
دانشنامه ایرانیکا معتقد است که با توجه به پژوهشهای صورت گرفته هیچیک از زبانهای باستانی مستند موجود را نمی توان به طور قطع به عنوان نیای زبان کردی معرفی کرد.
ردهبندی
هندواروپایی
هندوایرانی
ایرانی
ایرانی غربی
ایرانی شمال غربی
زبانهای کردیتبار:
کرمانجی
سورانی
گویشهای جنوبی کردی، کلهری، لکی، کردی ایلامی
دبیره
در گذشته زبان کردی تنها با نویسه عربی نوشته میشد؛ اما پس از جنگ جهانی اول و در پی جایگزینی نویسه عربی در ترکیه با نویسه لاتین، کردی نیز در این کشور با نویسه لاتین نوشته شد. غیر از این کردهای ساکن در شوروی سابق نویسه سیریلیک به کار میبردند. هماکنون در ایران و عراق کردی بانویسه عربی نوشته میشود.
واژگان کردی
بخش اصلی واژگان زبان کردی از ریشههای کهن ایرانی است. پس از هجوم اعراب علیرغم گسترش اسلام و به زعم آن فرهنگ و ادبیات عربی در بخش وسیعی از کردستان همچون دیگر مناطق خاورمیانه، به دلایل مختلف از جمله کوهستانی و منزوی بودن محیط زیست کردزبانان، زبان کردی توانست خود را از سیل وامواژههای زبانهای مجاور از جمله عربی به ویژه در زمینه نوشتار حفظ بنماید. در کردی نوشتاری کمترین درصد واژگان عربی در مقایسه با دیگر زبانهای خاورمیانه که تحت تأثیر زبان عربی قرار گرفتهاند وجود دارد و البته بیشتر آن تعداد واژگان دخیل نیز لغات مذهبی است.
روز زبان کردی
روز ۱۵ مه برابر با ۲۵ اردیبهشت به عنوان روز زبان کردی تعیین شده است. در این روز نخستین شماره از مجلۀ کردی زبان هاوار توسط جلادت بدرخان در شهر دمشق منتشر شد. هاوار نخستین نشریۀ کردی زبان تا زمان خود به شمار می آمد.
تاریخ کردها
منطقه امروزی کردستان عراق در دوران باستان بخشی از امپراتوری آشور را تشکیل میداد. آشور بانیپال در سال ۶۳۳ پ م در گذشت. هوخشتره شاه ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال ۶۱۴ پ م از کوههای زاگروس گذشت و ضمن تسخیر آبادیهای آشوری سر راه، شهر اشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به دیدار هوخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ایران و بابل تجدید شد. در سال ۶۱۳ پ م شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال ۶۱۲ پ م تسخیر شد. نبوپلسر رهبر بابلیها به همکاری با ماد روی آورد.
در دورههای بعدی و پس از خیانت هارپاگ وزیر آستیاگ و توطئه مشترکش با کورش و سقوط امپراتوری ماد این سرزمین بخشی از امپراتوریهای هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت .
برای نمونه در زمان هخامنشی آتروپاتن سردار مادی ساتراپ این سرزمین بود که پس از حمله اسکندر و صلح و توافق با او همچنان بر قسمتی از سرزمین کردستان که بعدها به آتروپاتنکان یا همان آذربایجان کنونی نام گرفت، حکمرانی داشت و در امور خود کاملا مستقل عمل می نمود .
برخی منابع از قبیل گزنفون درباره کردان ساکن زاگرس در ارتش هخامنشیان که با لشکریان اسکندر جنگ و ستیز میکردند و از زبان استرابون جغرافی دان یونان باستان و اراتسن دبیر اسکندر درباره طوایف کردان بارزانی که با لشکریان اسکندر در حال عقب نشینی جنگیدند بسیار سخن رفتهاست.
برخی منابع از قبیل نولدکه (NOLDKE ۱۸۹۷) آوردهاند که طوایف کردی که در نواحی مرکزی و جنوب ایران وجود داشتند در خلال دوره شاهنشاهی ساسانی به علت فتوحات ایران و حرکت جمعیت به طرف شمال غربی مهاجرت کرده و در سرزمین کردو (KURDU) ساکن شده و با کردهای آنجا مخلوط شدهاند و نام آنها را قبول کردهاند این مردم که قبلا به نام مرتیها شناخته میشدند در جنگهای مداوم ساسانیان و اشکانیان (پارتها) با رومیهای بیزانسی شرکت داشتهاند و با روم در جنگ بودهاند. اینان در قرن چهارم میلادی از طرف رومیها به نام کرچخ شناخته میشدند.بر حسب سرزمین و لهجههای محلی کردهای قدیمی نامهای کاردوخ (KARDUKH) و کاردیخ (KARDIKH) که سکنه و بومیان آن بودهاند بر این مردم اطلاق شدهاست.
در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر مینامیدند و طبق تقسیمات کشوری ایران آن زمان، آسورستان به دوازده استان و شصت تسو (شهرستان) بخش شده بود. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. شمال غربی کردستان عراق استان بالا نام داشت. شهرهای بزرگ آن دوره در این منطقه، اربیل، گرمیان (کرکوک امروزی) و آشب (عمادیه امروزی) بودند.
کردستان پس از ورود قبایل عرب
با آغاز حمله اعراب به رهبری عمر در سالهای (۶۳۴-۶۴۲ م.) نواحی اربیل، موصل و نصیبین که نواحی کردنشین بودند به تصرف اعراب درآمد بعد از عمر، در دوره جانشین وی عثمان نیز مناطق شمالی کردها و مناطق قفقاز به تصرف درآمد.
پس از حمله اعراب کردها دست به شورشهای متعدد و مقاومت زدند. مثلا محمد بن جریر طبری مینویسد:
…در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کردان در آنجا پراکندهاند. مُسَیببن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست یحییبن خالد بود، به منصور (خلیفه عباسی) پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کردان را به خالد واگذارد که «او برای خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت… (تاریخ طبری، ج۱۱، ص۴۹۷۷).
حدود سالهای (۱۹۱۰ م.) پوست پارهٔ کهنهای در کاوشهای روستای «هزارمیرد» استان سلیمانیه به دست آمد که در آن چهار بند سرود به زبان کردی سره و با خط پهلوی نوشته شدهاست. این چهار بند شعر که به نام هرمزگان نامیده شده، یادآور حمله اعراب به سرزمین کردستان و کشت و کشتار آنان است.
ضعف قدرت دستگاه حکومتی خلافت در دوره عباسیان
در دوره عباسیان که به کمک سردار ایرانی ابومسلم خراسانی و ایرانیان به خلافت رسیدند، به علت رقابت امین و مامون پسران هارون الرشید، قدرت دستگاه حکومتی خلافت تضعیف شد. از این زمان به بعد با استفاده از ضعف دستگاه حکومتی خلافت اعراب، دولتهای مستقل و نیمه مستقل ایرانی هم در شرق و هم در غرب ایران دوباره به قدرت رسیدند. در شرق ایران دولتهای طاهریان، صفاریان و سامانیان به قدرت رسیدند. در غرب ایران دولتهای حسنویه، بنی عیاران، آل بویه، فضلویه، هزاراسپیان، مروانیان و ایوبیان به قدرت رسیدند. در این زمان لفظ کرد برای توصیف نژادی قبایل ایرانی به کار میرفت.
پیدایش دولتهای مستقل و نیمه مستقل در کردستان
در قرن دهم میلادی (۹۵۹ م.) حسن برزیکانی که رییس قبایل کرد برزینی (بارزانی ؟؟) بود خود را به فرمانروایی شرق کردستان رسانید و دینور و همدان و نهاوند را فتح کرد و دولت مستقل حسنویه (۳۴۸-۴۰۵ ق.) را بنیان گزارد. فرزند او ناصرالدین (۹۷۹-۱۰۱۴ م.) و نوه اش ظهیران هلال ابن بدر (۱۰۱۵-۱۰۱۴ م.) میباشند اینان از آل بویه اطاعت میکردند. حکومت حسنویه تا ۴۰۵ ق. ادامه یافتهاست. این سلسله به دست بنی عیاران از بین رفت.
بنی عیاران (۴۰۱ تا ۵۱۱ ق.) سلسله مستقل کرد در غرب ایران از بازماندگان خاندان حسنویه بودند. آخرین حاکم حسنویه امیر طاهر برزینی، است که توسط ابوالشوک (حسام الدوله) حاکم سلسله بنی عیاران از بین رفت. حکومت بنی عیاران تا ۵۱۱ ق. دوام داشتهاست. با حمله ترکمنهای سلجوقی سلسله بنی عیاران از بین رفته و مقدمات حکومت اتابکان لرستان بوجود آمد.
اتابکان لرستان عنوان کلی حکومت سلسله مشهور به هزاراسپیان (هزاراسفیان) است که از اواخر عصر سلجوقیان بیش از چهار سده بر نواحی وسیعی در غرب ایران فرمان راندند. خاندان هزاراسپی نام سلسلهای است که از (۵۵۰ تا ۸۲۷ ق.)/(۱۱۵۵ تا ۱۴۲۴ م.) حکومت کردهاند. هزاراسپیان تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین ایشان که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری برافتاد و سلسله ایشان انقراض یافت.
غیر از این سلسله یک سلسله کوچک دیگر نیز در ناحیهٔ لر کوچک حکومت میکرده و از اوایل قرن هفتم تا قرن دهم در آن ناحیه باقی بودهاند. سلسله امرای ناحیهٔ لر کوچک تا اواسط قرن دهم هجری یعنی تا ایام سلطنت شاه طهماسب اول صفوی باقی بودند و آخرین ایشان که ذکری از او باقی است شاه رستم بن جهانگیر ملقب به رستم خان است.
در غرب و مرکز ایران سلسلهای از دیلمیان به نام آل بویه از (۴۴۷-۳۲۰ ق.) که از مناطق شمال غربی برخاستهاند نواحی مرکزی و غربی و جنوبی ایران را از تصرف خلفا آزاد کردند. آل بویه سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آنها چارهای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند.
علی بن بویه پس از فتح خوزستان، عازم فارس شد و احمد نیز به کرمان روی آورد و به فتح آن ولایت نایل آمد (۳۳۴ ق.) سپس، به بغداد رفت و المستکفی بالله – خلیفه عباسی – را مطیع خود ساخت.
آل بویه هیچ گاه به طور مستقیم در قلمرو حسنویه اعمال نفوذی نکردند تا زمان شمس الدوله دیلمی که ظهیرالدین را از حکمرانی انداخت و قلمرو او را مطیع خویش ساخت. فرزندان بویه ماهیگیر متصرفات خود را بین هم تقسیم کردند رکن الدوله دیلمی نواحی شمالی را تصاحب شد. که شامل قسمتهای کردنشین نیز بود.
در سال ۹۹۰ میلادی به هنگام مرگ کردباد حکمران انتصابی خلیفه برادرزاده اش ابوعلی مروان، حکمران نواحی دیاربکر، میافارقین آمیدنی (آمید) و نصیبین را به دست آورد.این مناطق بعد از مرگ عضدالدوله دیلمی از دست آل بویه خارج شده بود. اینان که به مروانیان معروف شدند بعدها از خلیفه عباسی روی گردان و به فاطمیان گرویدند.
صلاحالدین ایوبی (۵۳۲ ق. - ۱۷ صفر ۵۸۹ ق.) یکی از سرداران کرد و مسلمان جنگهای صلیبی بود. از دوره صلاح الدین سرداران کرد توانستند فراتر از منطقههای کردنشین قدرت خود را بسط دهند. با پیروزی صلاحالدین ایوبی در جنگهای صلیبی، صلاحالدین ایوبی به حکومت رسید. وی موسس سلسله ایوبیان است.
ایوبیان دودمانی کردتبار بودند که از ۱۱۷۱ تا ۱۲۶۰/۱۲۵۰م در مصر و سوریه و عراق فرمانروایی کردند. پایتختهای ایشان دمشق و قاهره بود. تنها حلب تا سال ۱۳۹۰ م. در اختیار خاندان ایوبی (ایوبیان) قرار داشت. توان و خصوصیات جنگی صلاح الدین او را به عنوان یکی از قهرمانان افسانهای جنگ با صلیبیون درآورد.
سلسلههای حسنویه، بنی عیاران، آل بویه، فضلویه، هزاراسپیان، مروانیان، ایوبیان و اردلان از نژاد قبایل ایرانی کرد بودند.
کردستان پس از حمله ترکمنهای سلجوقی
همزمان با روی کار آمدن ترکمنهای سلجوقی (۵۱۱ ق.) و پادشاهی سلطان سنجر برای اولین بار ایالتی به نام کردستان تأسیس گردید.
حمدالله مستوفی در کتاب نزهةالقلوب در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ایلات آن را آوردهاست:
کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوستهاست. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان آباد، چمچمال، شهر زور، کرمانشاه (قرمیسین) هرسین، وسطام.
اتابکان ترکمن
اتابکان ترکمن نیز مدت مدیدی قلمرو کردها را زیر قدرت خود داشتند. که تعدای از آنها بر این مناطق حکومت کردند از قبیل:
۱) نوادگان سبکتکین (۱۱۴۴-۱۲۳۲ م.) در اطراف اربیل که اولین آنها زین الدین علی پسر کوچک سبکتکین است.
۲) آل ارتق (۱۱۰۱-۱۳۱۲ م.) که اولین حکمران آنها اَرتُق است. که بر دیار بکر و مدتی بر حلب و ماردین حکومت میکردند.
شاهان ارمنی
۳) شاهان ارمنی (۱۱۰۰-۱۲۰۷ م.) که موسی لهنا لقمان قبطی است. در این دوره اینان به دلیل مراوده با اعراب، عرب شده بودند ولی کردها تلاشی برای از بین بردن آنها انجام ندادند یا این وجود کردها زبان خویش را حفظ کردند.
کردستان پس از حمله مغول
بعد از حمله مغول به ایران، به دنبال جنگ و زدوخورد جلال الدین خوارزمشاه با آنها و فرار او به مناطق شرقی و سپس ورود به ایران و امدن به مناطق کردنشین، مغولها سراسر ایران برای از بین بردن جلال الدین درهم نوردیدند. جلال الدین مدتی در غرب ایران حکومت کرد که با روسای محلی و اتابکان درگیر شد. در سال ۱۲۱۳ میلادی سلطان جلال الدین خوارزمشاه کشته شد. هلاکوخان مغول نیز بعد فتح نواحی مرکزی ایران و قلاع اسماعیلیه از طریق همدان و کرمانشاه به بغداد رفت و اخرین خلیفه عباسی را اسیر و به طرز فجیعی مقتول کرد. در این زمان دیگر مناطق کرد نشین از خطر مغول در امان نبودند. در سال ۱۲۵۹ میلادی دو لشکر از سه لشکر مغول تمام نواحی کردنشین را در هم در نوردیده و به طرف دریاچه وان رهسپار شدند.در این درگیریها غیر از میافارقین که یکی از ایوبیان به نام کامل محمد مقاوتی به خرج داد بقیه مناطق بدون خونریزی شدید به دست مغولها افتاد.
ایلخانان مغول
در سال ۱۲۹۷م. کردها اربیل را محاصره نمودند و به لشکر مغول حمله کردند. بعد از مسلمان شدن ایلخان مغول به نام محمد خدابنده کردها به دلیل مسلمان بودن با او همکاری بیشتری نمودند. با ضعیف شدن ایلخانان مغول، امیران مغولی چوپانیان: امیر چوپان و حسن بزرگ چوپانیان قدرت را تا مدتی در دست داشتند که عاقبت ایلخانان در سال ۱۳۴۹ میلادی منقرض شدند. امدن و رفتن فرمانروایان ادامه داشت تا اینکه قدرت به امیران مغولی جلایریان رسید که بعدها مناطق کردنشین به بایزید رسید.
بعد از جلایریان، ترکمنهای قراقویونلو حکومتی در کردستان تشکیل دادند که بعدها توسط ترکمنهای آققویونلو از این مناطق به عقب رانده شدند.
با ظهور تیمور گورکانی مناطق دیاربکر و ماردین به تصرف تیمور لنگ افتاد. در حملات تیمور به دلیل اینکه کردها چادرنشین بودند و به کوهستانها پناه برده بودند کمتر آسیب دیدند. بنابراین تا دوره صفویان سرزمینی که امروزه به کردستان مشهور است یک قسمت آن را جزیره و قسمت دیگر را اردلان مینامند که گاه تحت حکومت امیران مغولی جلایریان گاه تحت حکومت ترکمنهای آققویونلو و گاه تحت حکومت ترکمنهای قراقویونلو بودهاست که اینان خود به دست صفویان از بین رفتند.
حکومت صفویان
در دوره صفویان با روی کار آمدن شاه اسماعیل اولین کاری که کرد رسمی کردن مذهب شیعهگری بود که این مسئله باعث شد کردها که اکثرا سنی مذهب بودند به ایران بی اعتماد و به عثمانی مطمئن و متکی گردند. سلطان سلیم با شکست دادن شاه اسماعیل در جنگ چالدران کردها را وارد عرصه نوینی کرد به طوری که پس از شکست شاه اسماعیل ۲۵ حکمران کرد به دولت عثمانی گرویدند و از این زمان مسئله مرزها جزء عوامل اختلاف ایران و عثمانی بود. کردها در این زمان که دو دولت عثمانی و ایران به آنها نیاز اساسی داشتند بیشتر پی به اهمیت سیاسی خود بردند و این بود گاه به دلیل ظلم وستم و سنگینی مالیات علیه یکی از حکومتها شورش کرده و به آن طرف مرز رفتند و با دیگر کردها در کمین فرصت شدند تا به مناطق خود برگردند. دراین دوران حکومت اردلان در کردستان ایران حکومت می کرد.
کردستان در جنگ جهانی اول
جنگ اول جهانی شاید بیشتر از هر جای دیگر کردستان را پایمال کرد و مردمش را دچار فقر و گرسنگی و بیماری گردانید. چرا که درگیریهای مکرر و خانمانسوز در نواحی مختلف این سامان، ضمن اینکه موجب از بین رفتن کشتزارها و علوفه و دامهای این مناطق شده بود، دست به دست شدن این سرزمینها بین لشکرهای بیگانه و تاراج هربارهٔ هریک از این نیروها، همه را از هستی ساقط کرد، توش و توانی برایشان باقی نگذاشته بود. در همین حال تبلیغات گسترده و امکانات از هر لحاظ فراوان انگلیسها بود که هر جا قدم میگذاشتند، پیش از هر چیز به توزیع مواد غذایی و مداوای مردم میپرداختند و در عین حال به هر یک از ملیتهای زیر پرچم عثمانی وعدهٔ حکومت آزاد و مستقل میدادند و با این روشها خود را در نظر اقشار مختلف مانند فرشتهٔ نجات بخش انها تصویر کرده بودند.
از آن طرف ۱۹۱۴ میلادی، دولت عثمانی امتیاز استخراج نفت موصل را به دولتهای آلمان و انگلیس واگذار کرده بود؛ که با شروع جنگ کار آن متوقف شد و پیشرفت متفقبن در جنگ، موجب عقد قرار داد ((سایکس _ پیکو)) (بین مارک سایکس انگلیسی و ژرژ پیکوی فرانسوی) در سال ۱۹۱۶ میلادی گردید. در این قرار داد (که در واقع توافقنامهای بر سر تقسیم بلاد عثمانی بود) شرق ترکیه سهم روسیه تزاری میشد، قسمت اعظم عراق به انگلیس میرسید و شمال غرب عراق و کشور سوریهٔ کنونی، زیر پرچم فرانسه میرفت. دلیل چشم پوشی انگلیسیها از نفت موصل و واگذاری آن به فرانسه در قرارداد مذکور، این بود که نمیخواستند با روسیه تزاری مرز مشترک داشته باشند. و چون در اکتبر سال ۱۹۱۷ میلادی اوضاع روسیه تزاری دگرگون شد و بلشویکها صحنههای خارجی را خالی کردند، انگلیس آن پیمان را بی اعتبار خواند و پس از بازیهای سیاسی بسیار، در سال ۱۹۱۸، لوید جورج انگلیسی و ژرژ کلمانسو فرانسوی از سوی دولتهایشان به توافق رسیدند که ولایت موصل و توابع آن را انگلیسها اداره کنند و در عوض سهمی از نفت عایدی آنجا را به فرانسه بدهند.
فروپاشی امپراتوری عثمانی
بدین گونه بود که پس از پایان جنگ و فروپاشی امپراتوری عثمانی ، دولت انگلیس خود را در تمام سرزمینی که امروزه به نام کشور عراق میشناسیم، یکه تاز میدید و به دنبال اتخاذ روشهایی بود که به کمک آنها اقتدار و نفوذش را در منطقه هر چه مستحکم تر گرداند. برای این کار نیز از کارگزارن بسیار ورزیده و با اطاعتش سود میجست که هر یک به عنوان تحت پوششی، سالها در آن مناطق زیسته بودند وبا جزئیات ساختارهای اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی آنجا آشنایی داشتند.
عثمانی یکی از ناامنترین و بی ثباتترین همسایگان ایران محسوب میشد. به همین دلیل کشمکشهای مرزی میان دو کشور تا سقوط امپراتوری عثمانی همچنان ادامه یافت. عثمانیها در مواقع گوناگون از جمله مقارن با جنبش مشروطهخواهی ایران با استفاده از گرفتاریهای داخلی ایران، میکوشیدند تا قسمتهای مهمی از آذربایجان ایران را تحت سیاست وحدت کلیه ترک زبانان آسیا، به قلمرو خود ضمیمه کنند.
هشت سال قبل از جنگ جهانی اول (۱۹۱۸ - ۱۹۱۴ میلادی) کردستان ایران و چند استان دیگر غرب ایران، توسط ارتش عثمانی اشغال و تحت تسلط آنان در آمد. در جنگ جهانی اول دولت روسیه تزاری علیه دولت عثمانی و آلمان وارد جنگ شد و بخشی از ایران، خصوصا کردستان، به اشغال نیروهای روسیه تزاری درآمد. دولت عثمانی اعلام کرد که این جنگ (جنگ عثمانی و روسیه تزاری)، جنگ اسلام و کفر است و شیوخ کرد نیز با صدور فتوا آن را تایید کردند و مردم برای جهاد اعلام آمادگی کردند.
جنگ، قحطی و وبا بسیاری از مردم ایران و کردستان را به کام مرگ کشید. هنگامی که بزرگان کرد فهمیدند که جنگ عثمانی و روسیه تزاری به خاطر اسلام و کفر نیست با فرماندهان ارتش روسیه تزاری مخفیانه به مذاکره نشستند و اعلام بی طرفی کردند. دولت عثمانی از این کار آنان آگاه شد و دست به کشتار بزرگان کرد در کردستان زد.
پس از آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ م.)، دولت ایران بیطرفی کامل خود را اعلام کرد اما دولتهای درگیر در جنگ، این بیطرفی را نادیده گرفتند و نیروهای خود را از هر سو وارد ایران کردند. ارتش روسیه تزاری به فرماندهی ژنرال باراتف از بندر انزلی تا اصفهان را میدان تاخت و تاز خود قرار داد. عثمانیها با حمایت آلمان از مرزهای غرب کشور تا مرکز همدان پیش آمدند و از آنجا راهی قفقاز و مرزهای روسیه شدند. واکنش متقابل روسیه تزاری چنان عثمانیها را به عقب راند که آذربایجان شرقی در بهمن ۱۲۹۳ ش. به اشغال ارتش روسیه تزاری درآمد.
در سال ۱۹۱۸ میلادی جنگ جهانی اول با شکست امپراتوری عثمانی پایان یافت. انگلیس و فرانسه در پیمان سور اعلام موافقت با موجودیت دولت کرد کرده ولی سپس در کنفرانس لوزان از آن چشم پوشی کردند و موافقت خود را پس گرفتند. به همین دلیل نیز شیخ محمود برزنجی در مناطق کردستان عراق امروزین بر ضد انگلیس و عراق به پا خاست و تا ماه آوریل سال ۱۹۳۱ مقاومت کرد.
پس از جنگ جهانی اول تا جنگ جهانی دوم، بیش از هشت قیام مختلف و پراکنده در کردستان ایران، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه رخ داد. قیام شیخ محمود برزنجی در سلیمانیه (۱۹۳۲ـ۱۹۱۹)، اسماعیلآقا سمکو (۱۹۳۰ـ۱۹۲۰)، قیام شیخ سعید پیران (۱۹۲۵)، ژنرال احسان نوری پاشا رهبر قیام آگری داغ (۱۹۳۰ـ۱۹۲۷)، شیخ احمد بارزانی (۱۹۳۴ـ۱۹۳۱)، جعفر سلطان در منطقه اورامان پاوه (۱۹۳۲ـ۱۹۳۱)، قیام دیار بکر (۱۹۳۴) و قیام درسیم (۱۹۳۷).
موسیقی کردی
موسیقی کردی به موسیقی و ترانههای مردم کردزبان گفته میشود.
یک پژوهشگر موسیقی کردی براین باور است که انگیزش پیدایش موسیقی کردی در راستای حفظ زبان ادبیات، فرهنگ، سرگذشتها و در مجموع تمدن و پیشینه کردها بودهاست. موسیقی هاموید (فولکلور) کردی از سه بخش افسانهها، حکایتها و داستانها تشکیل شدهاست.
تاریخچه
تاریخ نویسان و موسیقیدانان معروف جهان معتقدند که کردستان مهد تمدن موسیقی جهان به حساب میآید.
گزنفون تاریخ نویس یونانی در اینباره نوشته است: در سال ۴۰۱ قبل از میلاد، بعد از حمله یونان به ایران و شکست کورش دوم یا کورش صغیر از برادرش اردشیر دوم، هنگامی که لشکر یونان قصد بازگشت از کردستان را داشت، کردها در حالی که نغمهها و سرودهای دستهجمعی میخواندند یونانیها را مورد حمله قرار دادند.گزنفون افزوده است، که چگونه کردها در آن زمان با هنر موسیقی آشنایی داشتند و حتی از آن در جنگها هم استفاده میکردند.
در ویژهنامه موسیقیایی " فاسکه که " که در فرانسه منتشر میشود، آمده است که ایران قدیم و سرزمین "میسوپوتامیا" یعنی جایگاهی که کردها اکنون در آن سکونت دارند، قدیمیترین مهد موسیقی جهان بوده است.
به نوشته این نشریه، تمام ملودیهای ایرانی در اینجا منظور ایرانی بودن ملودیها است، یعنی جایی که فرهنگ آریایی در آنجا حضور داشته است- نه مرز جغرافیایی و سیاسی ایران کنونی در جهان بیهمتا و بینظیر است.
قوم کرد به عنوان یکی از قدیمیترین اقوام آریایی به علت بهره بردن از فرهنگ غنی ایرانی دارای اصیلترین موسیقی و ملودیهای جاودان و بزرگ است.
برای دستیابی به غنای موسیقی کردی باید از زرتشت و فرقه اهل حق شروع کرد، زیرا اگر کرد خود را وارث تمدن ماد میداند، زرتشت نوه به حق مادهاست و پیروان اهل حق نیز، به حق کرد هستند و در کردستان زندگی میکنند و به زبان کردی کلهری سخن میگویند. بر اساس کتابهای قدیمی اهل حق، هنر موسیقی از زمانهای قدیم مورد توجه مردم این آیین بوده است.
در نامه سرانجام (سرود یارسان) یکی از قدیمیترین کتابهای اهل حق آمده است: "زمانی که خداوند قصد داشت روح را در کالبد آدم بدماند، روح در کالبد آدم قرار نگرفت تا اینکه بعد از ۴۰ روز خداوند به بنیامین، دستور داد که روح را در کالبد آدم بدماند و بنیامین آوازی برای روح خواند و روح در کالبد آدم جای گرفت".
موسیقی کردی در میان مردم کردستان دارای یک پیوند ناگسستنی با زندگی روزمره مردم است، بسیاری از صاحب نظران کرد معتقدند: موسیقی کردی یکی از اصیلترین موسیقیهای ایرانی است که با گذشت قرنها ویژگیهای خود را در فولکلور عامه کرد زبانهای ایرانی حفظ کرده است.
افسانهها و ترانهها
پیدایش موسیقی کردی مثل اکثر قومها و ملتهای دیگر از افسانههای کردی شروع شد که در این قسمت، افسانهها در قالب ترانههای کردی گفته میشوند. این ترانهها در فرهنگ کردی به ترانههای دیوانی تقسیم میشوند و بیشتر محتوای آنها همان افسانههای کردی است، که شکل حماسی دارند.
اولین طلیعههای هنر کردی از بار ادبی و هنر موسیقی حماسههای کردی بودند. مشهورترین کسی که به این نوع موسیقی پرداخته «کاویس آغا» بود که ترانههای وی همان حماسههایی هستند که از گذشتگان بر جای ماندهاست.
موسیقی حکایتها و داستانها
نوع دیگری از موسیقی فولکلور کردی مربوط به حکایتها و داستانهایی میشود که ترانههای داستانی نیز به دو بخش قهرمانی و دلدادگی قابل تقسیم هستند. در ترانههای قهرمانی به دلاوریها و مبارزه طلبیهای یک قهرمان پرداخته میشود. در ترانههای دلدادگی جنبههای رمانتیک و عاشقانه بین دو شخص بیان میشود که از این میان، ترانه «زنبیلفروش» که جنبه عرفانی دارد و ترانههای «آس و حسن» و «خج و سیامند» که سرگذشت دو دلداده را بیان میکند، از معروفترین آثار در این بخش هستند.
در بخش دیگر موسیقی کردی، کردهای «سورانی» برای خود نوع ویژهای از موسیقی دارند که به آنها «گورانی» میگویند که این نوع ترانهها در میان کردهای اطرف شهرستان ارومیه و کردهای ترکیه (شمال) «لاوژه» گفته میشود و این نوع گورانیها ریتمی به نام «قهتار» دارند که پژوهشگران براین باورند ریشه این واژه از واژه زرتشتی «گاتا» گرفتهشده که در اوایل، مربوط به یک سری نیایشها و مراسم مذهبی بودهاست.
دومین نوع این موسیقی «هوره» نام دارد که مختص زبان کردی کلهری بوده و در جنوب کردستان و منطقه کرمانشاه (نام کردی این منطقه کرماشان است) خوانده میشود در ابتدا ترانههای ویژهای در حمد و نیایش «اهورامزدا» بود و این واژه نیز ریشه زرتشتی دارد که برای نیایشهای مذهبی آن زمان کردها که زرتشتی بودند، سروده شدهاند.
در مراسم یادبود اشخاص بسیار مهم، کردها از یک نوع موسیقی که به مرثیهسرایی و مرثیهخوانی شباهت دارد به صورت ترانه و با تعریف ویژگیهای آن شخص برای او عزاداری میکنند. این سبک از موسیقی نیز بیشتر در جنوب کردستان و در مناطق کلهر نشین (کرماشان) رواج دارد و بیشتر به نام مور یا موره خوانده میشود. در آیین خاکسپاری هم ترکیبی از دهل و سرنا با ریتمی مخصوص در قالب نوعی موسیقی که چمری نامیده می شوداجرا میگردد. در آیینهای زادروز پیامبر، کردها یک نوع ویژه از موسیقی را اجرا میکنند که به آن «مولودی» میگویند. البته مولودیخوانی در بیشتر جوامع مسلمان رواج دارد. اولین مولودنامه در وصف و ستایش محمد را «ملاباتدیی» صوفی و عارف مشهور نوشت که بعداً مرسوم شد که در زمان عید مولود از سرودههای وی در مولودی خوانی استفاده کنند. اصیلترین سازهای استفاده شده در موسیقی کردی «سرنا» و «دهل» هستند و بعداً سازهایی که وارد این نوع موسیقی شدهاند مانند «دف» و «تنبور» دارای اهمیت ویژهای شدهاند. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به «میژوی ئه ده بی کوردی» علاالدین سجادی و پژوهشی در فولکلور کردی مراجعه کنید. موسیقی کردی تا حدودی نمادی از شادیهاو غم و اندوه بعد ازپایان هر جنگ است.
هنرمندان نامدار کردها در عرصه موسیقی
شهرام ناظری حسن درزی حسن زیرک خلیل صدیقی علی اکبر مرادی ناصر رزازی سید علی اصغر کردستانی
درویش خراباتی علی البرزی جمشید عندلیبی محمد ماملی دلنیا رزازی اسعد رزازی الیشان
مجتبی میرزاده حسین شریفی حمید رضا خجندی منوچهر طاهر زاده سهراب پورناظری
کیخسرو پورناظری کیهان کلهر مظهر خالقی مهدی باقری طهمورث پورناظری
احمد کایا بشیر کایا شوان پرور کریم کابان هولیا آوشار
محسون کرمزیگول امراه نجمالدین غلامی سید جلال الدین محمدیان
هوشنگ کامکار بیژن کامکار پشنگ کامکار قشنگ کامکار
ارسلان کامکار اردشیر کامکار ارژنگ کامکار اردوان کامکار
مرتضی صنعتی طاهر توفیق قادر الیاسی خلیفه میرزا آغه غوثی
زیاد اسعد جوان هاجو مرضیه فریقی محمد جلیل عندلیبی
گلستان پرور قاله مهری چوپی فتاح سید محمد صفایی منش
کراپت خاچو گولیزر جاسم کاله پیروتی ذکریا (زهکهریا)
طاهر خلیلی جمال مفتی بهجت یحیی شهریبان کردی
دلشاد عدنان کریم علی مردان دیار قرهداغی
خلیل غمگین زوزان عایشان انور قرهداغی
بدرالدین جوشکون بصر شاهین محمد شخو برهان چاچان ابراهیم تاتلیس
ایاز زاخویی حسن شامو آرام تیکران عزت یلدز هان
لیلا فریقی کوما چار نوا حکیم سفقان محمد عارف جزراوی
اسماعیل شرفی عزتالتن نشه کاووس آغا حشمت الله لرنژاد
دلسوز خالدی قادر گاگلی خلیل مولانایی عوسمانه سور
عادل هورامی عین الدین شهین طالبانی خالد ابراهیمی
اسماعیل سابور فیروز سابور حسن ضیافتی عزیز شاهرخ
مهدی کرکوکی حشمت الله مسنن اسماعیل مسقطی امراه
جمشید عزیز خانی یحیاخان باغچقی ابراهیم تاتلیسس ماهسون کرمیزیگل
رحمن اولام || عبدالرضا رزمجو || اسماعیل سردشتی || سیف اله نادر شاهی
سازها
سازهای رایج و اصیل در موسیقی کردی به شرح زیر میباشد.
نی
سرنا
نایه
دهل
دف
تنبک
تنبور
کمانچه
دیوان
شمشال
دستگاه موسیقی کردی
به طور کلی در موسیقی ایرانی ملودیهایی در قالب هفت دستگاه ماهور، شور، نوا، همایون، سه گاه، چهارگاه و راست پنج گاه جای میگیرند.
اما غیر از هفت دستگاه معروف فوق یک دستگاه مشهور دیگر وجود دارد و آن دستگاه "اصفهان" میباشد. بسیاری از موسیقیدانان معتقدند این دستگاه بخشی از دستگاه شور است و بسیاری دیگر بر این باورند که شاخهای از همایون است. آوازهای " قه تاری" کردی در همین دستگاه جای میگیرند. تکامل این سبک را میتوان در آثار استاد محمد ماملی دید.
در میان هفت دستگاه فوق، دستگاه شور از سایر دستگاهها وسیعتر و بزرگتر است زیرا اگر چه در سایر دستگاهها، چندین آواز دیگر جای میگیرد، اما دستگاه شور علاوه بر این خود دارای چندین "گوشه" دیگر میباشد.
این گوشهها شامل موارد زیر میباشد
ابوعطا
بیات ترک یا بیات زند
افشاری یا هه وشار
ده شتی
بیات کرد
بسیاری از آوازهای کردی مانند کابوکی، شاییک ده گری، گول نیشان گول نیشان و اکثر آوازهای حیران در دستگاه شور جای دارند.
شیوهها و آوازها
موسیقی کردی دارای شیوهها و آوازهای مختلف است که در زیر به آنها اشاره میکنیم.
بیت
بیت، یکی از مهمترین مقامهای کلاسیک کردی که در جنگها، جوانمردیها و حماسهها به کار برده میشود و در ستایش خالق یکتا و پیامبر گفته شده که نام دیگر آن در موسیقی کردی "بالوره" میباشد. بالوره گویان، بی پرده و بی واهمه آوازشان را از هر قسم که باشد سر میدهند زیرا میدانند که کسی از آنان دلتنگ نمیشود. بیت خوانی مبتنی بر نغمههای کاملاً ساده و بدون رعایت وزن و قافیه است.
این آواز کردی بیشتر در مناطق مهاباد، مکریان و بوکان اجرا میشود. سوز و مقام سوز و مقام یکی دیگر از انواع شیوههای موسیقی کردی میباشد. مهم ترین ویژگی این آواز کردی توجه به سوز درون، شکایت و زاری و چون با قدرت تمام صورت میگیرد به آن سوز و مقام میگویند، این آواز در اکثر مناطق کردستان وجود دارد.
سیاه چمانه
سیاه چمانه یکی دیگر از مهمترین آوازهای کردی میباشد. این آواز به شکل ده هجایی و دو مصراعی به سبک و سیاق ایرانیان کهن سروده میشود و به علت همزیستی با مسایل عرفانی رنگ و بوی جدیدی هم به خود گرفته و در پارهای مواقع به آن مقام شیخانه یا صوفیانه هم میگویند.
شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار عجم به سیاه چمانه اشاره میکند و میگوید که این آواز مختص منطقه هورامان کردستان است. در مورد وجه تسمیه سیاه چمانه نظرهای گوناگونی وجود دارد.
اما براساس یک نظریه معروف واژه سیاه به معنای رنگ سیاه و چمان که همان جمان بوده از کلمه کردی جامه گرفته و به نام جامه سیاه درآمده و منظور کسی بوده که در موقع خواندن این آواز جامه مشکی میپوشیده است.
این موسیقی بیشتر در مناطق اورامان، پاوه، نودشه، نوسود، مریوان و غرب سنندج استفاده میشود.
هوره
هوره از دیگر شیوههای موسیقی کردی است. این آواز یک مقام بسیار زیباست که سوگ، ماتم، غریبی و عزاداری را به شیوههای ملیح و متین به گوش شنونده میرساند.
اعتقاد موسیقیدانان این است که هوره همان ستایش اهورامزدا بوده و کردها که پیروان آیین زرتشت بودهاند، با اهورامزدا شروع به خواندن میکنند.
این آواز در کرمانشاه، ایوان، ایلام، لرستان، سرپل زهاب، اسلامآباد غرب، کرند غرب، گیلان غرب، هرسین، ماهیدشت و سنقروکلیایی ،وصحنه اجرا میگردد.
حیران
یکی دیگر از آوازهای کردی حیران میباشد که از دل بیت سر در آورده و اغلب از متنی عاشقانه و پرسوز و گداز با توسل جستن به خالق یکتا، ائمه و پیامبران برخوردار است. این آواز بیشتر در مناطق مکریان و مهاباد وجود دارد.
لاووک
لاووک یا لاوژه از دیگر آوازهای کردی میباشد که از ترانههای کلاسیک کردی سرچشمه گرفته و در میان کردهای خراسان به مقامهای (لو و هی له لو شوان) خوانده میشود.
این مقام مخصوص زنان و وجه تمایز" لاووک " با "حیران" در نوع زبان شعری به کار رفته در آن میباشد. لاووک به طور کلی به گویش زبان کردی سورانی اجرا میشود. این آواز در تمام مناطقی که به زبان کردی کرمانجی صحبت میکنند وجود دارد.
گورانی باشکوهترین و بزرگترین شیوه موسیقی کردی میباشد. این آواز عظیمترین دسته نغمات در موسیقی کردی را دارد و کهنترین بخش ادبیات موسیقی کردی را شامل میشود. در زبان عامه به تمام شیوهها و آوازهای موسیقی کردی گورانی نیز گفته میشود.
باستان
پروفسور ولادیمیر مینورسکی خاورشناس و اسلام شناس روسی، بر این باور است که زبان کردی به طور قطع از ریشه زبان مادی است. چنانکه که وی در این رابطه میگوید:
اگر کردها از نوادگان مادها نباشند، پس بر سر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمدهاست و این همه قبیله و تیرهٔ مختلف کرد که به یک زبان ایرانی و جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم میکنند؛ از کجا آمدهاند؟» (مینورسکی ۱۹۷۳).

این نظریه بعدها توسط ایلیا گرشویچ دیگر زبانشناس روسی بسط داده شد و وی اولین مدارک زبان شناختی را برای اثبات ریشه مادی زبان کردی مطرح کرد.
جان لیمبرت خاورشناس آمریکایی٬ نیز معتقد است که مادها از اجداد کردها میباشند.
همچنین پروفسور گرنوت وینفور زبانشناس آلمانی، نیز اعتقاد دارد که اکثریت کسانی که امروزه به زبان کردی سخن می گویند به احتمال زیاد سابقاً از متکلمان به گویشهای زبان مادی بودهاند.
از سویی دیگر این نظریه در میان برخی زبانشناسان و خاورشناسان با مخالفتهایی روبرو شد. پروفسور مکنزی بر این باور است که زبان کردی عناصر قوی ای از زبانهای جنوب غربی ایرانی را نیز دارد در حالیکه اگرچه زبان مادی از شاخه شمالغربی زبانهای ایرانی بوده.
کارنیگ آساطریان نیز معتقد است که تنها بازمانده زبان مادی شاید تاتی در آذربایجان و زبانهای مرکزی کاشان باشد.
اکنون با کاوش در مناطق غرب ایران از مادها آثاری در تپه هگمتانه در دست است.
دانشنامه ایرانیکا معتقد است که با توجه به پژوهشهای صورت گرفته هیچیک از زبانهای باستانی مستند موجود را نمی توان به طور قطع به عنوان نیای زبان کردی معرفی کرد.
ردهبندی
هندواروپایی
هندوایرانی
ایرانی
ایرانی غربی
ایرانی شمال غربی
زبانهای کردیتبار:
کرمانجی
سورانی
گویشهای جنوبی کردی، کلهری، لکی، کردی ایلامی
دبیره
در گذشته زبان کردی تنها با نویسه عربی نوشته میشد؛ اما پس از جنگ جهانی اول و در پی جایگزینی نویسه عربی در ترکیه با نویسه لاتین، کردی نیز در این کشور با نویسه لاتین نوشته شد. غیر از این کردهای ساکن در شوروی سابق نویسه سیریلیک به کار میبردند. هماکنون در ایران و عراق کردی بانویسه عربی نوشته میشود.
واژگان کردی
بخش اصلی واژگان زبان کردی از ریشههای کهن ایرانی است. پس از هجوم اعراب علیرغم گسترش اسلام و به زعم آن فرهنگ و ادبیات عربی در بخش وسیعی از کردستان همچون دیگر مناطق خاورمیانه، به دلایل مختلف از جمله کوهستانی و منزوی بودن محیط زیست کردزبانان، زبان کردی توانست خود را از سیل وامواژههای زبانهای مجاور از جمله عربی به ویژه در زمینه نوشتار حفظ بنماید. در کردی نوشتاری کمترین درصد واژگان عربی در مقایسه با دیگر زبانهای خاورمیانه که تحت تأثیر زبان عربی قرار گرفتهاند وجود دارد و البته بیشتر آن تعداد واژگان دخیل نیز لغات مذهبی است.
روز زبان کردی
روز ۱۵ مه برابر با ۲۵ اردیبهشت به عنوان روز زبان کردی تعیین شده است. در این روز نخستین شماره از مجلۀ کردی زبان هاوار توسط جلادت بدرخان در شهر دمشق منتشر شد. هاوار نخستین نشریۀ کردی زبان تا زمان خود به شمار می آمد.
تاریخ کردها
منطقه امروزی کردستان عراق در دوران باستان بخشی از امپراتوری آشور را تشکیل میداد. آشور بانیپال در سال ۶۳۳ پ م در گذشت. هوخشتره شاه ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال ۶۱۴ پ م از کوههای زاگروس گذشت و ضمن تسخیر آبادیهای آشوری سر راه، شهر اشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به دیدار هوخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ایران و بابل تجدید شد. در سال ۶۱۳ پ م شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال ۶۱۲ پ م تسخیر شد. نبوپلسر رهبر بابلیها به همکاری با ماد روی آورد.
در دورههای بعدی و پس از خیانت هارپاگ وزیر آستیاگ و توطئه مشترکش با کورش و سقوط امپراتوری ماد این سرزمین بخشی از امپراتوریهای هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت .
برای نمونه در زمان هخامنشی آتروپاتن سردار مادی ساتراپ این سرزمین بود که پس از حمله اسکندر و صلح و توافق با او همچنان بر قسمتی از سرزمین کردستان که بعدها به آتروپاتنکان یا همان آذربایجان کنونی نام گرفت، حکمرانی داشت و در امور خود کاملا مستقل عمل می نمود .
برخی منابع از قبیل گزنفون درباره کردان ساکن زاگرس در ارتش هخامنشیان که با لشکریان اسکندر جنگ و ستیز میکردند و از زبان استرابون جغرافی دان یونان باستان و اراتسن دبیر اسکندر درباره طوایف کردان بارزانی که با لشکریان اسکندر در حال عقب نشینی جنگیدند بسیار سخن رفتهاست.
برخی منابع از قبیل نولدکه (NOLDKE ۱۸۹۷) آوردهاند که طوایف کردی که در نواحی مرکزی و جنوب ایران وجود داشتند در خلال دوره شاهنشاهی ساسانی به علت فتوحات ایران و حرکت جمعیت به طرف شمال غربی مهاجرت کرده و در سرزمین کردو (KURDU) ساکن شده و با کردهای آنجا مخلوط شدهاند و نام آنها را قبول کردهاند این مردم که قبلا به نام مرتیها شناخته میشدند در جنگهای مداوم ساسانیان و اشکانیان (پارتها) با رومیهای بیزانسی شرکت داشتهاند و با روم در جنگ بودهاند. اینان در قرن چهارم میلادی از طرف رومیها به نام کرچخ شناخته میشدند.بر حسب سرزمین و لهجههای محلی کردهای قدیمی نامهای کاردوخ (KARDUKH) و کاردیخ (KARDIKH) که سکنه و بومیان آن بودهاند بر این مردم اطلاق شدهاست.
در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر مینامیدند و طبق تقسیمات کشوری ایران آن زمان، آسورستان به دوازده استان و شصت تسو (شهرستان) بخش شده بود. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. شمال غربی کردستان عراق استان بالا نام داشت. شهرهای بزرگ آن دوره در این منطقه، اربیل، گرمیان (کرکوک امروزی) و آشب (عمادیه امروزی) بودند.
کردستان پس از ورود قبایل عرب
با آغاز حمله اعراب به رهبری عمر در سالهای (۶۳۴-۶۴۲ م.) نواحی اربیل، موصل و نصیبین که نواحی کردنشین بودند به تصرف اعراب درآمد بعد از عمر، در دوره جانشین وی عثمان نیز مناطق شمالی کردها و مناطق قفقاز به تصرف درآمد.
پس از حمله اعراب کردها دست به شورشهای متعدد و مقاومت زدند. مثلا محمد بن جریر طبری مینویسد:
…در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کردان در آنجا پراکندهاند. مُسَیببن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست یحییبن خالد بود، به منصور (خلیفه عباسی) پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کردان را به خالد واگذارد که «او برای خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت… (تاریخ طبری، ج۱۱، ص۴۹۷۷).
حدود سالهای (۱۹۱۰ م.) پوست پارهٔ کهنهای در کاوشهای روستای «هزارمیرد» استان سلیمانیه به دست آمد که در آن چهار بند سرود به زبان کردی سره و با خط پهلوی نوشته شدهاست. این چهار بند شعر که به نام هرمزگان نامیده شده، یادآور حمله اعراب به سرزمین کردستان و کشت و کشتار آنان است.
ضعف قدرت دستگاه حکومتی خلافت در دوره عباسیان
در دوره عباسیان که به کمک سردار ایرانی ابومسلم خراسانی و ایرانیان به خلافت رسیدند، به علت رقابت امین و مامون پسران هارون الرشید، قدرت دستگاه حکومتی خلافت تضعیف شد. از این زمان به بعد با استفاده از ضعف دستگاه حکومتی خلافت اعراب، دولتهای مستقل و نیمه مستقل ایرانی هم در شرق و هم در غرب ایران دوباره به قدرت رسیدند. در شرق ایران دولتهای طاهریان، صفاریان و سامانیان به قدرت رسیدند. در غرب ایران دولتهای حسنویه، بنی عیاران، آل بویه، فضلویه، هزاراسپیان، مروانیان و ایوبیان به قدرت رسیدند. در این زمان لفظ کرد برای توصیف نژادی قبایل ایرانی به کار میرفت.
پیدایش دولتهای مستقل و نیمه مستقل در کردستان
در قرن دهم میلادی (۹۵۹ م.) حسن برزیکانی که رییس قبایل کرد برزینی (بارزانی ؟؟) بود خود را به فرمانروایی شرق کردستان رسانید و دینور و همدان و نهاوند را فتح کرد و دولت مستقل حسنویه (۳۴۸-۴۰۵ ق.) را بنیان گزارد. فرزند او ناصرالدین (۹۷۹-۱۰۱۴ م.) و نوه اش ظهیران هلال ابن بدر (۱۰۱۵-۱۰۱۴ م.) میباشند اینان از آل بویه اطاعت میکردند. حکومت حسنویه تا ۴۰۵ ق. ادامه یافتهاست. این سلسله به دست بنی عیاران از بین رفت.
بنی عیاران (۴۰۱ تا ۵۱۱ ق.) سلسله مستقل کرد در غرب ایران از بازماندگان خاندان حسنویه بودند. آخرین حاکم حسنویه امیر طاهر برزینی، است که توسط ابوالشوک (حسام الدوله) حاکم سلسله بنی عیاران از بین رفت. حکومت بنی عیاران تا ۵۱۱ ق. دوام داشتهاست. با حمله ترکمنهای سلجوقی سلسله بنی عیاران از بین رفته و مقدمات حکومت اتابکان لرستان بوجود آمد.
اتابکان لرستان عنوان کلی حکومت سلسله مشهور به هزاراسپیان (هزاراسفیان) است که از اواخر عصر سلجوقیان بیش از چهار سده بر نواحی وسیعی در غرب ایران فرمان راندند. خاندان هزاراسپی نام سلسلهای است که از (۵۵۰ تا ۸۲۷ ق.)/(۱۱۵۵ تا ۱۴۲۴ م.) حکومت کردهاند. هزاراسپیان تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین ایشان که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری برافتاد و سلسله ایشان انقراض یافت.
غیر از این سلسله یک سلسله کوچک دیگر نیز در ناحیهٔ لر کوچک حکومت میکرده و از اوایل قرن هفتم تا قرن دهم در آن ناحیه باقی بودهاند. سلسله امرای ناحیهٔ لر کوچک تا اواسط قرن دهم هجری یعنی تا ایام سلطنت شاه طهماسب اول صفوی باقی بودند و آخرین ایشان که ذکری از او باقی است شاه رستم بن جهانگیر ملقب به رستم خان است.
در غرب و مرکز ایران سلسلهای از دیلمیان به نام آل بویه از (۴۴۷-۳۲۰ ق.) که از مناطق شمال غربی برخاستهاند نواحی مرکزی و غربی و جنوبی ایران را از تصرف خلفا آزاد کردند. آل بویه سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آنها چارهای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند.
علی بن بویه پس از فتح خوزستان، عازم فارس شد و احمد نیز به کرمان روی آورد و به فتح آن ولایت نایل آمد (۳۳۴ ق.) سپس، به بغداد رفت و المستکفی بالله – خلیفه عباسی – را مطیع خود ساخت.
آل بویه هیچ گاه به طور مستقیم در قلمرو حسنویه اعمال نفوذی نکردند تا زمان شمس الدوله دیلمی که ظهیرالدین را از حکمرانی انداخت و قلمرو او را مطیع خویش ساخت. فرزندان بویه ماهیگیر متصرفات خود را بین هم تقسیم کردند رکن الدوله دیلمی نواحی شمالی را تصاحب شد. که شامل قسمتهای کردنشین نیز بود.
در سال ۹۹۰ میلادی به هنگام مرگ کردباد حکمران انتصابی خلیفه برادرزاده اش ابوعلی مروان، حکمران نواحی دیاربکر، میافارقین آمیدنی (آمید) و نصیبین را به دست آورد.این مناطق بعد از مرگ عضدالدوله دیلمی از دست آل بویه خارج شده بود. اینان که به مروانیان معروف شدند بعدها از خلیفه عباسی روی گردان و به فاطمیان گرویدند.
صلاحالدین ایوبی (۵۳۲ ق. - ۱۷ صفر ۵۸۹ ق.) یکی از سرداران کرد و مسلمان جنگهای صلیبی بود. از دوره صلاح الدین سرداران کرد توانستند فراتر از منطقههای کردنشین قدرت خود را بسط دهند. با پیروزی صلاحالدین ایوبی در جنگهای صلیبی، صلاحالدین ایوبی به حکومت رسید. وی موسس سلسله ایوبیان است.
ایوبیان دودمانی کردتبار بودند که از ۱۱۷۱ تا ۱۲۶۰/۱۲۵۰م در مصر و سوریه و عراق فرمانروایی کردند. پایتختهای ایشان دمشق و قاهره بود. تنها حلب تا سال ۱۳۹۰ م. در اختیار خاندان ایوبی (ایوبیان) قرار داشت. توان و خصوصیات جنگی صلاح الدین او را به عنوان یکی از قهرمانان افسانهای جنگ با صلیبیون درآورد.
سلسلههای حسنویه، بنی عیاران، آل بویه، فضلویه، هزاراسپیان، مروانیان، ایوبیان و اردلان از نژاد قبایل ایرانی کرد بودند.
کردستان پس از حمله ترکمنهای سلجوقی
همزمان با روی کار آمدن ترکمنهای سلجوقی (۵۱۱ ق.) و پادشاهی سلطان سنجر برای اولین بار ایالتی به نام کردستان تأسیس گردید.
حمدالله مستوفی در کتاب نزهةالقلوب در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ایلات آن را آوردهاست:
کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوستهاست. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان آباد، چمچمال، شهر زور، کرمانشاه (قرمیسین) هرسین، وسطام.
اتابکان ترکمن
اتابکان ترکمن نیز مدت مدیدی قلمرو کردها را زیر قدرت خود داشتند. که تعدای از آنها بر این مناطق حکومت کردند از قبیل:
۱) نوادگان سبکتکین (۱۱۴۴-۱۲۳۲ م.) در اطراف اربیل که اولین آنها زین الدین علی پسر کوچک سبکتکین است.
۲) آل ارتق (۱۱۰۱-۱۳۱۲ م.) که اولین حکمران آنها اَرتُق است. که بر دیار بکر و مدتی بر حلب و ماردین حکومت میکردند.
شاهان ارمنی
۳) شاهان ارمنی (۱۱۰۰-۱۲۰۷ م.) که موسی لهنا لقمان قبطی است. در این دوره اینان به دلیل مراوده با اعراب، عرب شده بودند ولی کردها تلاشی برای از بین بردن آنها انجام ندادند یا این وجود کردها زبان خویش را حفظ کردند.
کردستان پس از حمله مغول
بعد از حمله مغول به ایران، به دنبال جنگ و زدوخورد جلال الدین خوارزمشاه با آنها و فرار او به مناطق شرقی و سپس ورود به ایران و امدن به مناطق کردنشین، مغولها سراسر ایران برای از بین بردن جلال الدین درهم نوردیدند. جلال الدین مدتی در غرب ایران حکومت کرد که با روسای محلی و اتابکان درگیر شد. در سال ۱۲۱۳ میلادی سلطان جلال الدین خوارزمشاه کشته شد. هلاکوخان مغول نیز بعد فتح نواحی مرکزی ایران و قلاع اسماعیلیه از طریق همدان و کرمانشاه به بغداد رفت و اخرین خلیفه عباسی را اسیر و به طرز فجیعی مقتول کرد. در این زمان دیگر مناطق کرد نشین از خطر مغول در امان نبودند. در سال ۱۲۵۹ میلادی دو لشکر از سه لشکر مغول تمام نواحی کردنشین را در هم در نوردیده و به طرف دریاچه وان رهسپار شدند.در این درگیریها غیر از میافارقین که یکی از ایوبیان به نام کامل محمد مقاوتی به خرج داد بقیه مناطق بدون خونریزی شدید به دست مغولها افتاد.
ایلخانان مغول
در سال ۱۲۹۷م. کردها اربیل را محاصره نمودند و به لشکر مغول حمله کردند. بعد از مسلمان شدن ایلخان مغول به نام محمد خدابنده کردها به دلیل مسلمان بودن با او همکاری بیشتری نمودند. با ضعیف شدن ایلخانان مغول، امیران مغولی چوپانیان: امیر چوپان و حسن بزرگ چوپانیان قدرت را تا مدتی در دست داشتند که عاقبت ایلخانان در سال ۱۳۴۹ میلادی منقرض شدند. امدن و رفتن فرمانروایان ادامه داشت تا اینکه قدرت به امیران مغولی جلایریان رسید که بعدها مناطق کردنشین به بایزید رسید.
بعد از جلایریان، ترکمنهای قراقویونلو حکومتی در کردستان تشکیل دادند که بعدها توسط ترکمنهای آققویونلو از این مناطق به عقب رانده شدند.
با ظهور تیمور گورکانی مناطق دیاربکر و ماردین به تصرف تیمور لنگ افتاد. در حملات تیمور به دلیل اینکه کردها چادرنشین بودند و به کوهستانها پناه برده بودند کمتر آسیب دیدند. بنابراین تا دوره صفویان سرزمینی که امروزه به کردستان مشهور است یک قسمت آن را جزیره و قسمت دیگر را اردلان مینامند که گاه تحت حکومت امیران مغولی جلایریان گاه تحت حکومت ترکمنهای آققویونلو و گاه تحت حکومت ترکمنهای قراقویونلو بودهاست که اینان خود به دست صفویان از بین رفتند.
حکومت صفویان
در دوره صفویان با روی کار آمدن شاه اسماعیل اولین کاری که کرد رسمی کردن مذهب شیعهگری بود که این مسئله باعث شد کردها که اکثرا سنی مذهب بودند به ایران بی اعتماد و به عثمانی مطمئن و متکی گردند. سلطان سلیم با شکست دادن شاه اسماعیل در جنگ چالدران کردها را وارد عرصه نوینی کرد به طوری که پس از شکست شاه اسماعیل ۲۵ حکمران کرد به دولت عثمانی گرویدند و از این زمان مسئله مرزها جزء عوامل اختلاف ایران و عثمانی بود. کردها در این زمان که دو دولت عثمانی و ایران به آنها نیاز اساسی داشتند بیشتر پی به اهمیت سیاسی خود بردند و این بود گاه به دلیل ظلم وستم و سنگینی مالیات علیه یکی از حکومتها شورش کرده و به آن طرف مرز رفتند و با دیگر کردها در کمین فرصت شدند تا به مناطق خود برگردند. دراین دوران حکومت اردلان در کردستان ایران حکومت می کرد.
کردستان در جنگ جهانی اول
جنگ اول جهانی شاید بیشتر از هر جای دیگر کردستان را پایمال کرد و مردمش را دچار فقر و گرسنگی و بیماری گردانید. چرا که درگیریهای مکرر و خانمانسوز در نواحی مختلف این سامان، ضمن اینکه موجب از بین رفتن کشتزارها و علوفه و دامهای این مناطق شده بود، دست به دست شدن این سرزمینها بین لشکرهای بیگانه و تاراج هربارهٔ هریک از این نیروها، همه را از هستی ساقط کرد، توش و توانی برایشان باقی نگذاشته بود. در همین حال تبلیغات گسترده و امکانات از هر لحاظ فراوان انگلیسها بود که هر جا قدم میگذاشتند، پیش از هر چیز به توزیع مواد غذایی و مداوای مردم میپرداختند و در عین حال به هر یک از ملیتهای زیر پرچم عثمانی وعدهٔ حکومت آزاد و مستقل میدادند و با این روشها خود را در نظر اقشار مختلف مانند فرشتهٔ نجات بخش انها تصویر کرده بودند.
از آن طرف ۱۹۱۴ میلادی، دولت عثمانی امتیاز استخراج نفت موصل را به دولتهای آلمان و انگلیس واگذار کرده بود؛ که با شروع جنگ کار آن متوقف شد و پیشرفت متفقبن در جنگ، موجب عقد قرار داد ((سایکس _ پیکو)) (بین مارک سایکس انگلیسی و ژرژ پیکوی فرانسوی) در سال ۱۹۱۶ میلادی گردید. در این قرار داد (که در واقع توافقنامهای بر سر تقسیم بلاد عثمانی بود) شرق ترکیه سهم روسیه تزاری میشد، قسمت اعظم عراق به انگلیس میرسید و شمال غرب عراق و کشور سوریهٔ کنونی، زیر پرچم فرانسه میرفت. دلیل چشم پوشی انگلیسیها از نفت موصل و واگذاری آن به فرانسه در قرارداد مذکور، این بود که نمیخواستند با روسیه تزاری مرز مشترک داشته باشند. و چون در اکتبر سال ۱۹۱۷ میلادی اوضاع روسیه تزاری دگرگون شد و بلشویکها صحنههای خارجی را خالی کردند، انگلیس آن پیمان را بی اعتبار خواند و پس از بازیهای سیاسی بسیار، در سال ۱۹۱۸، لوید جورج انگلیسی و ژرژ کلمانسو فرانسوی از سوی دولتهایشان به توافق رسیدند که ولایت موصل و توابع آن را انگلیسها اداره کنند و در عوض سهمی از نفت عایدی آنجا را به فرانسه بدهند.
فروپاشی امپراتوری عثمانی
بدین گونه بود که پس از پایان جنگ و فروپاشی امپراتوری عثمانی ، دولت انگلیس خود را در تمام سرزمینی که امروزه به نام کشور عراق میشناسیم، یکه تاز میدید و به دنبال اتخاذ روشهایی بود که به کمک آنها اقتدار و نفوذش را در منطقه هر چه مستحکم تر گرداند. برای این کار نیز از کارگزارن بسیار ورزیده و با اطاعتش سود میجست که هر یک به عنوان تحت پوششی، سالها در آن مناطق زیسته بودند وبا جزئیات ساختارهای اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی آنجا آشنایی داشتند.
عثمانی یکی از ناامنترین و بی ثباتترین همسایگان ایران محسوب میشد. به همین دلیل کشمکشهای مرزی میان دو کشور تا سقوط امپراتوری عثمانی همچنان ادامه یافت. عثمانیها در مواقع گوناگون از جمله مقارن با جنبش مشروطهخواهی ایران با استفاده از گرفتاریهای داخلی ایران، میکوشیدند تا قسمتهای مهمی از آذربایجان ایران را تحت سیاست وحدت کلیه ترک زبانان آسیا، به قلمرو خود ضمیمه کنند.
هشت سال قبل از جنگ جهانی اول (۱۹۱۸ - ۱۹۱۴ میلادی) کردستان ایران و چند استان دیگر غرب ایران، توسط ارتش عثمانی اشغال و تحت تسلط آنان در آمد. در جنگ جهانی اول دولت روسیه تزاری علیه دولت عثمانی و آلمان وارد جنگ شد و بخشی از ایران، خصوصا کردستان، به اشغال نیروهای روسیه تزاری درآمد. دولت عثمانی اعلام کرد که این جنگ (جنگ عثمانی و روسیه تزاری)، جنگ اسلام و کفر است و شیوخ کرد نیز با صدور فتوا آن را تایید کردند و مردم برای جهاد اعلام آمادگی کردند.
جنگ، قحطی و وبا بسیاری از مردم ایران و کردستان را به کام مرگ کشید. هنگامی که بزرگان کرد فهمیدند که جنگ عثمانی و روسیه تزاری به خاطر اسلام و کفر نیست با فرماندهان ارتش روسیه تزاری مخفیانه به مذاکره نشستند و اعلام بی طرفی کردند. دولت عثمانی از این کار آنان آگاه شد و دست به کشتار بزرگان کرد در کردستان زد.
پس از آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ م.)، دولت ایران بیطرفی کامل خود را اعلام کرد اما دولتهای درگیر در جنگ، این بیطرفی را نادیده گرفتند و نیروهای خود را از هر سو وارد ایران کردند. ارتش روسیه تزاری به فرماندهی ژنرال باراتف از بندر انزلی تا اصفهان را میدان تاخت و تاز خود قرار داد. عثمانیها با حمایت آلمان از مرزهای غرب کشور تا مرکز همدان پیش آمدند و از آنجا راهی قفقاز و مرزهای روسیه شدند. واکنش متقابل روسیه تزاری چنان عثمانیها را به عقب راند که آذربایجان شرقی در بهمن ۱۲۹۳ ش. به اشغال ارتش روسیه تزاری درآمد.
در سال ۱۹۱۸ میلادی جنگ جهانی اول با شکست امپراتوری عثمانی پایان یافت. انگلیس و فرانسه در پیمان سور اعلام موافقت با موجودیت دولت کرد کرده ولی سپس در کنفرانس لوزان از آن چشم پوشی کردند و موافقت خود را پس گرفتند. به همین دلیل نیز شیخ محمود برزنجی در مناطق کردستان عراق امروزین بر ضد انگلیس و عراق به پا خاست و تا ماه آوریل سال ۱۹۳۱ مقاومت کرد.
پس از جنگ جهانی اول تا جنگ جهانی دوم، بیش از هشت قیام مختلف و پراکنده در کردستان ایران، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه رخ داد. قیام شیخ محمود برزنجی در سلیمانیه (۱۹۳۲ـ۱۹۱۹)، اسماعیلآقا سمکو (۱۹۳۰ـ۱۹۲۰)، قیام شیخ سعید پیران (۱۹۲۵)، ژنرال احسان نوری پاشا رهبر قیام آگری داغ (۱۹۳۰ـ۱۹۲۷)، شیخ احمد بارزانی (۱۹۳۴ـ۱۹۳۱)، جعفر سلطان در منطقه اورامان پاوه (۱۹۳۲ـ۱۹۳۱)، قیام دیار بکر (۱۹۳۴) و قیام درسیم (۱۹۳۷).
موسیقی کردی
موسیقی کردی به موسیقی و ترانههای مردم کردزبان گفته میشود.
یک پژوهشگر موسیقی کردی براین باور است که انگیزش پیدایش موسیقی کردی در راستای حفظ زبان ادبیات، فرهنگ، سرگذشتها و در مجموع تمدن و پیشینه کردها بودهاست. موسیقی هاموید (فولکلور) کردی از سه بخش افسانهها، حکایتها و داستانها تشکیل شدهاست.
تاریخچه
تاریخ نویسان و موسیقیدانان معروف جهان معتقدند که کردستان مهد تمدن موسیقی جهان به حساب میآید.
گزنفون تاریخ نویس یونانی در اینباره نوشته است: در سال ۴۰۱ قبل از میلاد، بعد از حمله یونان به ایران و شکست کورش دوم یا کورش صغیر از برادرش اردشیر دوم، هنگامی که لشکر یونان قصد بازگشت از کردستان را داشت، کردها در حالی که نغمهها و سرودهای دستهجمعی میخواندند یونانیها را مورد حمله قرار دادند.گزنفون افزوده است، که چگونه کردها در آن زمان با هنر موسیقی آشنایی داشتند و حتی از آن در جنگها هم استفاده میکردند.
در ویژهنامه موسیقیایی " فاسکه که " که در فرانسه منتشر میشود، آمده است که ایران قدیم و سرزمین "میسوپوتامیا" یعنی جایگاهی که کردها اکنون در آن سکونت دارند، قدیمیترین مهد موسیقی جهان بوده است.
به نوشته این نشریه، تمام ملودیهای ایرانی در اینجا منظور ایرانی بودن ملودیها است، یعنی جایی که فرهنگ آریایی در آنجا حضور داشته است- نه مرز جغرافیایی و سیاسی ایران کنونی در جهان بیهمتا و بینظیر است.
قوم کرد به عنوان یکی از قدیمیترین اقوام آریایی به علت بهره بردن از فرهنگ غنی ایرانی دارای اصیلترین موسیقی و ملودیهای جاودان و بزرگ است.
برای دستیابی به غنای موسیقی کردی باید از زرتشت و فرقه اهل حق شروع کرد، زیرا اگر کرد خود را وارث تمدن ماد میداند، زرتشت نوه به حق مادهاست و پیروان اهل حق نیز، به حق کرد هستند و در کردستان زندگی میکنند و به زبان کردی کلهری سخن میگویند. بر اساس کتابهای قدیمی اهل حق، هنر موسیقی از زمانهای قدیم مورد توجه مردم این آیین بوده است.
در نامه سرانجام (سرود یارسان) یکی از قدیمیترین کتابهای اهل حق آمده است: "زمانی که خداوند قصد داشت روح را در کالبد آدم بدماند، روح در کالبد آدم قرار نگرفت تا اینکه بعد از ۴۰ روز خداوند به بنیامین، دستور داد که روح را در کالبد آدم بدماند و بنیامین آوازی برای روح خواند و روح در کالبد آدم جای گرفت".
موسیقی کردی در میان مردم کردستان دارای یک پیوند ناگسستنی با زندگی روزمره مردم است، بسیاری از صاحب نظران کرد معتقدند: موسیقی کردی یکی از اصیلترین موسیقیهای ایرانی است که با گذشت قرنها ویژگیهای خود را در فولکلور عامه کرد زبانهای ایرانی حفظ کرده است.
افسانهها و ترانهها
پیدایش موسیقی کردی مثل اکثر قومها و ملتهای دیگر از افسانههای کردی شروع شد که در این قسمت، افسانهها در قالب ترانههای کردی گفته میشوند. این ترانهها در فرهنگ کردی به ترانههای دیوانی تقسیم میشوند و بیشتر محتوای آنها همان افسانههای کردی است، که شکل حماسی دارند.
اولین طلیعههای هنر کردی از بار ادبی و هنر موسیقی حماسههای کردی بودند. مشهورترین کسی که به این نوع موسیقی پرداخته «کاویس آغا» بود که ترانههای وی همان حماسههایی هستند که از گذشتگان بر جای ماندهاست.
موسیقی حکایتها و داستانها
نوع دیگری از موسیقی فولکلور کردی مربوط به حکایتها و داستانهایی میشود که ترانههای داستانی نیز به دو بخش قهرمانی و دلدادگی قابل تقسیم هستند. در ترانههای قهرمانی به دلاوریها و مبارزه طلبیهای یک قهرمان پرداخته میشود. در ترانههای دلدادگی جنبههای رمانتیک و عاشقانه بین دو شخص بیان میشود که از این میان، ترانه «زنبیلفروش» که جنبه عرفانی دارد و ترانههای «آس و حسن» و «خج و سیامند» که سرگذشت دو دلداده را بیان میکند، از معروفترین آثار در این بخش هستند.
در بخش دیگر موسیقی کردی، کردهای «سورانی» برای خود نوع ویژهای از موسیقی دارند که به آنها «گورانی» میگویند که این نوع ترانهها در میان کردهای اطرف شهرستان ارومیه و کردهای ترکیه (شمال) «لاوژه» گفته میشود و این نوع گورانیها ریتمی به نام «قهتار» دارند که پژوهشگران براین باورند ریشه این واژه از واژه زرتشتی «گاتا» گرفتهشده که در اوایل، مربوط به یک سری نیایشها و مراسم مذهبی بودهاست.
دومین نوع این موسیقی «هوره» نام دارد که مختص زبان کردی کلهری بوده و در جنوب کردستان و منطقه کرمانشاه (نام کردی این منطقه کرماشان است) خوانده میشود در ابتدا ترانههای ویژهای در حمد و نیایش «اهورامزدا» بود و این واژه نیز ریشه زرتشتی دارد که برای نیایشهای مذهبی آن زمان کردها که زرتشتی بودند، سروده شدهاند.
در مراسم یادبود اشخاص بسیار مهم، کردها از یک نوع موسیقی که به مرثیهسرایی و مرثیهخوانی شباهت دارد به صورت ترانه و با تعریف ویژگیهای آن شخص برای او عزاداری میکنند. این سبک از موسیقی نیز بیشتر در جنوب کردستان و در مناطق کلهر نشین (کرماشان) رواج دارد و بیشتر به نام مور یا موره خوانده میشود. در آیین خاکسپاری هم ترکیبی از دهل و سرنا با ریتمی مخصوص در قالب نوعی موسیقی که چمری نامیده می شوداجرا میگردد. در آیینهای زادروز پیامبر، کردها یک نوع ویژه از موسیقی را اجرا میکنند که به آن «مولودی» میگویند. البته مولودیخوانی در بیشتر جوامع مسلمان رواج دارد. اولین مولودنامه در وصف و ستایش محمد را «ملاباتدیی» صوفی و عارف مشهور نوشت که بعداً مرسوم شد که در زمان عید مولود از سرودههای وی در مولودی خوانی استفاده کنند. اصیلترین سازهای استفاده شده در موسیقی کردی «سرنا» و «دهل» هستند و بعداً سازهایی که وارد این نوع موسیقی شدهاند مانند «دف» و «تنبور» دارای اهمیت ویژهای شدهاند. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به «میژوی ئه ده بی کوردی» علاالدین سجادی و پژوهشی در فولکلور کردی مراجعه کنید. موسیقی کردی تا حدودی نمادی از شادیهاو غم و اندوه بعد ازپایان هر جنگ است.
هنرمندان نامدار کردها در عرصه موسیقی
شهرام ناظری حسن درزی حسن زیرک خلیل صدیقی علی اکبر مرادی ناصر رزازی سید علی اصغر کردستانی
درویش خراباتی علی البرزی جمشید عندلیبی محمد ماملی دلنیا رزازی اسعد رزازی الیشان
مجتبی میرزاده حسین شریفی حمید رضا خجندی منوچهر طاهر زاده سهراب پورناظری
کیخسرو پورناظری کیهان کلهر مظهر خالقی مهدی باقری طهمورث پورناظری
احمد کایا بشیر کایا شوان پرور کریم کابان هولیا آوشار
محسون کرمزیگول امراه نجمالدین غلامی سید جلال الدین محمدیان
هوشنگ کامکار بیژن کامکار پشنگ کامکار قشنگ کامکار
ارسلان کامکار اردشیر کامکار ارژنگ کامکار اردوان کامکار
مرتضی صنعتی طاهر توفیق قادر الیاسی خلیفه میرزا آغه غوثی
زیاد اسعد جوان هاجو مرضیه فریقی محمد جلیل عندلیبی
گلستان پرور قاله مهری چوپی فتاح سید محمد صفایی منش
کراپت خاچو گولیزر جاسم کاله پیروتی ذکریا (زهکهریا)
طاهر خلیلی جمال مفتی بهجت یحیی شهریبان کردی
دلشاد عدنان کریم علی مردان دیار قرهداغی
خلیل غمگین زوزان عایشان انور قرهداغی
بدرالدین جوشکون بصر شاهین محمد شخو برهان چاچان ابراهیم تاتلیس
ایاز زاخویی حسن شامو آرام تیکران عزت یلدز هان
لیلا فریقی کوما چار نوا حکیم سفقان محمد عارف جزراوی
اسماعیل شرفی عزتالتن نشه کاووس آغا حشمت الله لرنژاد
دلسوز خالدی قادر گاگلی خلیل مولانایی عوسمانه سور
عادل هورامی عین الدین شهین طالبانی خالد ابراهیمی
اسماعیل سابور فیروز سابور حسن ضیافتی عزیز شاهرخ
مهدی کرکوکی حشمت الله مسنن اسماعیل مسقطی امراه
جمشید عزیز خانی یحیاخان باغچقی ابراهیم تاتلیسس ماهسون کرمیزیگل
رحمن اولام || عبدالرضا رزمجو || اسماعیل سردشتی || سیف اله نادر شاهی
سازها
سازهای رایج و اصیل در موسیقی کردی به شرح زیر میباشد.
نی
سرنا
نایه
دهل
دف
تنبک
تنبور
کمانچه
دیوان
شمشال
دستگاه موسیقی کردی
به طور کلی در موسیقی ایرانی ملودیهایی در قالب هفت دستگاه ماهور، شور، نوا، همایون، سه گاه، چهارگاه و راست پنج گاه جای میگیرند.
اما غیر از هفت دستگاه معروف فوق یک دستگاه مشهور دیگر وجود دارد و آن دستگاه "اصفهان" میباشد. بسیاری از موسیقیدانان معتقدند این دستگاه بخشی از دستگاه شور است و بسیاری دیگر بر این باورند که شاخهای از همایون است. آوازهای " قه تاری" کردی در همین دستگاه جای میگیرند. تکامل این سبک را میتوان در آثار استاد محمد ماملی دید.
در میان هفت دستگاه فوق، دستگاه شور از سایر دستگاهها وسیعتر و بزرگتر است زیرا اگر چه در سایر دستگاهها، چندین آواز دیگر جای میگیرد، اما دستگاه شور علاوه بر این خود دارای چندین "گوشه" دیگر میباشد.
این گوشهها شامل موارد زیر میباشد
ابوعطا
بیات ترک یا بیات زند
افشاری یا هه وشار
ده شتی
بیات کرد
بسیاری از آوازهای کردی مانند کابوکی، شاییک ده گری، گول نیشان گول نیشان و اکثر آوازهای حیران در دستگاه شور جای دارند.
شیوهها و آوازها
موسیقی کردی دارای شیوهها و آوازهای مختلف است که در زیر به آنها اشاره میکنیم.
بیت
بیت، یکی از مهمترین مقامهای کلاسیک کردی که در جنگها، جوانمردیها و حماسهها به کار برده میشود و در ستایش خالق یکتا و پیامبر گفته شده که نام دیگر آن در موسیقی کردی "بالوره" میباشد. بالوره گویان، بی پرده و بی واهمه آوازشان را از هر قسم که باشد سر میدهند زیرا میدانند که کسی از آنان دلتنگ نمیشود. بیت خوانی مبتنی بر نغمههای کاملاً ساده و بدون رعایت وزن و قافیه است.
این آواز کردی بیشتر در مناطق مهاباد، مکریان و بوکان اجرا میشود. سوز و مقام سوز و مقام یکی دیگر از انواع شیوههای موسیقی کردی میباشد. مهم ترین ویژگی این آواز کردی توجه به سوز درون، شکایت و زاری و چون با قدرت تمام صورت میگیرد به آن سوز و مقام میگویند، این آواز در اکثر مناطق کردستان وجود دارد.
سیاه چمانه
سیاه چمانه یکی دیگر از مهمترین آوازهای کردی میباشد. این آواز به شکل ده هجایی و دو مصراعی به سبک و سیاق ایرانیان کهن سروده میشود و به علت همزیستی با مسایل عرفانی رنگ و بوی جدیدی هم به خود گرفته و در پارهای مواقع به آن مقام شیخانه یا صوفیانه هم میگویند.
شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار عجم به سیاه چمانه اشاره میکند و میگوید که این آواز مختص منطقه هورامان کردستان است. در مورد وجه تسمیه سیاه چمانه نظرهای گوناگونی وجود دارد.
اما براساس یک نظریه معروف واژه سیاه به معنای رنگ سیاه و چمان که همان جمان بوده از کلمه کردی جامه گرفته و به نام جامه سیاه درآمده و منظور کسی بوده که در موقع خواندن این آواز جامه مشکی میپوشیده است.
این موسیقی بیشتر در مناطق اورامان، پاوه، نودشه، نوسود، مریوان و غرب سنندج استفاده میشود.
هوره
هوره از دیگر شیوههای موسیقی کردی است. این آواز یک مقام بسیار زیباست که سوگ، ماتم، غریبی و عزاداری را به شیوههای ملیح و متین به گوش شنونده میرساند.
اعتقاد موسیقیدانان این است که هوره همان ستایش اهورامزدا بوده و کردها که پیروان آیین زرتشت بودهاند، با اهورامزدا شروع به خواندن میکنند.
این آواز در کرمانشاه، ایوان، ایلام، لرستان، سرپل زهاب، اسلامآباد غرب، کرند غرب، گیلان غرب، هرسین، ماهیدشت و سنقروکلیایی ،وصحنه اجرا میگردد.
حیران
یکی دیگر از آوازهای کردی حیران میباشد که از دل بیت سر در آورده و اغلب از متنی عاشقانه و پرسوز و گداز با توسل جستن به خالق یکتا، ائمه و پیامبران برخوردار است. این آواز بیشتر در مناطق مکریان و مهاباد وجود دارد.
لاووک
لاووک یا لاوژه از دیگر آوازهای کردی میباشد که از ترانههای کلاسیک کردی سرچشمه گرفته و در میان کردهای خراسان به مقامهای (لو و هی له لو شوان) خوانده میشود.
این مقام مخصوص زنان و وجه تمایز" لاووک " با "حیران" در نوع زبان شعری به کار رفته در آن میباشد. لاووک به طور کلی به گویش زبان کردی سورانی اجرا میشود. این آواز در تمام مناطقی که به زبان کردی کرمانجی صحبت میکنند وجود دارد.
گورانی باشکوهترین و بزرگترین شیوه موسیقی کردی میباشد. این آواز عظیمترین دسته نغمات در موسیقی کردی را دارد و کهنترین بخش ادبیات موسیقی کردی را شامل میشود. در زبان عامه به تمام شیوهها و آوازهای موسیقی کردی گورانی نیز گفته میشود.
تلویزیون یا دورنما (به فرانسوی: Télévision)، سامانهای ارتباطی برای پخش و
دریافت تصاویر متحرک و صداها از مسافتی دور است. همچنین دستگاه گیرنده در این
سامانه، تلویزیون نام دارد. امروزه در ایران، به مجموعه فراهم کننده و پخش
کننده برنامههای تلویزیونی، سیما گفته میشود.
از جان لوگی برد دانشمند و مخترع اسکاتلندی به عنوان مخترع تلویزیون یاد میشود، گرچه دانشمندان و مخترعان بسیار دیگری مانند پائول نیپکو، بوریس روزینگ، ولادیمیر زورکین و فیلو فارنزورث از اواخر سده ۱۹ میلادی تاکنون در توسعه و تکمیل فناوری تلویزیون نقش موثر داشتهاند.

واژه پژوهی نام تلویزیون
واژه تلویزیون که از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته خود واژه ای دورگهاست که بخش نخست آن از واژه یونانی تله- (دور) و بخش دوم آن از واژه لاتین ویزیو (دید) گرفته شدهاست. با اینکه در بیشتر زبانها همین واژه تلویزیون (البته با تلفظهای بسیار گوناگون) به کار میرود برخی زبانها واژههای خود را برای این مفهوم دارند. برای نمونه در زبان آلمانی برای تلویزیون همیشه واژه Fernsehen به کار برده میشود که معنی واژگانی آن «دوردید» است. یا در زبان ژرمنی نیدرساکسنی به تلویزیون Kiekschapp میگویند که معنی لغوی آن «نگرش» است.
تاریخچه
تاریخ پیدایش تلویزیون به سال ۱۸۸۴ میلادی برمیگردد. زمانی که یک دانش آموز آلمانی به نام پائول نیپکو نخستین سیستم الکترومکانیکی تلویزیونی را با توانایی انتقال یک تصویر ثابت اختراع کرد. این سیستم از طریق روشن کردن یک عکس بهوسیله لنز و یک صفحه چرخشی کار میکرد (صفحه نیپکو). روزنههای چهارگوش (سوراخهای کوچک) بر روی صفحه بریدهشده بودند و خطهای عکس را تا جایی که عکس کاملاً پویش شود دنبال میکردند. هر چه تعداد این روزنه ها بیشتر میشد خطهای بیشتری هم دنبال میشدند، و از این رو جزئیات بیشتری هم نمایان میشد. دستگاه نیپکو تا پیشرفت فناوری تقویتکننده الکترونیکی لامپ خلأ و لامپ پرتو کاتدی عملاً قابل استفاده نبود. در سال ۱۹۰۷، بوریس روزینگ دانشمند روس برای نخستین بار توانست با استفاده از لامپ پرتو کاتدی در دستگاه گیرنده تلویزیونی، شکلهای ساده هندسی را از طریق تلویزیون منتقل نماید. در سال ۱۹۲۳، ولادیمیر زوریکین دانشمند دیگر روس صفحه نیپکو را با یک عنصر الکترونیکی جایگزین کرد. این موضوع باعث بهوجودآمدن سطح بالاتری از جزئیات بدون افزایش تعداد پویشها در واحد زمان شد.در سالهای نخست دهه ۱۹۰۰ (۱۲۸۰ خورشیدی) مهندسان در یافتند که میتوان تصویر را با استفاده از امواج رادیویی فرستاد. اما این کار تا سال ۱۹۲۶ (۱۳۰۵ خورشیدی) عملی نشد.
سرانجام جان لوگی برد دانشمند اسکاتلندی با استفاده از دیسک نیپکو برای نخستین بار موفق شد تصاویر متحرک تلویزیونی ضد نور (در سال ۱۹۲۵) و تصاویر متحرک سیاه و سفید (۱۹۲۶) را در لندن منتقل نماید. اختراع جان لوگی برد نخستین انتقال تصویر واقعی تلویزیونی به شمار میرود. تنها یک سال بعد در ۱۹۲۷، جان لوگی برد نخستین دستگاه ضبط تصاویر ویدئویی را اختراع کرد. وی با استفاده از مدولاسیون توانست سیگنالهای دوربین تلویزیونی خود را تا حد سیگنالهای صوتی تغییر دهد و سپس آنها را روی صفحه ضبط صوت ۱۰ اینچی ضبط کند. چند صفحه از ویدئوهای ضبط شده جان لوگی برد باقیماندهاند که ویدئوهای ضبط شده در آنها در دهه ۱۹۹۰ با استفاده از تکنولوژی دیجیتال استخراج و بازسازی شدند.
جان لوگی برد همچنین تلویزیون رنگی مکانیکی را در سال ۱۹۲۸ عرضه کرد. سیستم برد کاملاً با لامپ تصویر الکترونیکی و دوربینهای امروزی متفاوت بود. در سیستم او تصویر به کمک صفحه گردان عظیمی به طور مکانیکی، روییده میشد. این صفحهٔ گردان سوراخهایی برای عبور نور داشت. کیفیت اولین تصاویر او خیلی بد بود و فقط ۳۰ خط داشت. اولین تلویزیون مکانیکی از صفحه نیپکو با سه فنر مارپیچ استفاده می کرد که هر فنر برای یکی از سه رنگ اصلی (قرمز، سبز، آبی) بهکار بردهمی شد، در آن زمان عده کمی از مردم دستگاه تلویزیون داشتند و داشتن تجربه تماشای تلویزیون اهمیت چندانی نداشت.
در سال ۱۹۳۵ اولین سیستم تلویزیون الکترونیکی توسط شرکت EMI شرح داده شد. در سال ۱۹۳۹ شانزده شرکت در آمریکا شروع به ساخت یا طراحی برای ساخت دستگاه تلویزیون الکترونیکی کردند. در سال ۱۹۴۱ کمیتهای بینالمللی سیستمهای تلویزیونی NTSC یک مجموعه راهنما برای مخابره تلویزیون الکترونیکی ارایه داد.
دهه ۱۹۵۰ یک دوره زمانی مهم و طلایی در پیشرفت تلویزیون به شمار میآید. مبدأ تلویزیونهای سیاه سفید سال ۱۹۵۶ است. هزینه دستگاه تلویزیون سر انجام در این زمان کاهش پیداکرد.در سال ۱۹۵۳ (۱۳۲۲ خورشیدی) تلویزیون رنگی و در دو دههٔ اخیر تلویزیونهای مسطح اختراع شدند. منشاء تلویزیون امروزی میتواند در زمان گذشته با کشف خاصیت هدایت نوری ماده سلنیم توسط ویلوگبی اسمیت در سال ۱۸۷۳و اختراع دیسک اسکن توسط پاول نیپکوو در سال ۱۸۸۴ بررسی و ردیابی شود. همه سیستمهای عملی و کاربردی تلویزیون از این اصل بنیادی اسکن یک تصویر برای تولید سیگنالهای سری زمانی برای نمایش آن میباشند. این نمایش تصویری سپس به وسیلهای ارسال میشود که برخلاف عمل اسکن کردن عمل میکند. دستگاه آخری، تلویزیون (یا دستگاه تلویزیون) است که با توجه به توانائیهای چشم انسان تصویر یکسان ومناسبی تهیه و نمایش میدهد.
تکنیکهای الکترومکانیکی پیش از جنگ جهانی دوم بطور قابل ملاحظهای توسط چارلز فرانسیس جنکینز و جان لوگی بِرد توسعه و تکمیل شد.
تلویزیون به خاطر ارائه تصویر از رادیو جاذبه بیشتری دارد و بعد تازهای به آن ارائه میکند چشمها را به خود خیره میکند و به علاوه فهم پیام را آسانتر میکند چون تصویر وصدا اطلات عات کاملتری به مخاطب میدهد تلویزیون از جهت کنترل و تسلط بر افکار عمومی رسانهای بسیار قوی و موثر است در کشورهای پیشرفته امروزه رادیو به عنوان وسیله ار تباط بین اللمل مورد استفاده قرار میگیرد
اجزای یک سیستم تلویزیون
اجزای یک سیستم تلویزیون ساده عبارتند از:
یک منبع تصویر- این میتواند یک دوربین ویدئوی حرفهای برای عکسبرداری زنده و ارسال فیلم باشد.
یک منبع صدا
یک فرستنده که یک یا چند سیگنال تلویزیونی را با اطلاعات تصویر و صدا برای ارسال مدوله میکند.
یک گیرنده (تلویزیون) که سیگنالهای تصویر و صدا را دوباره از پخش تلویزیونی بازیابی میکند.
یک وسیله نمایشگر که سیگنالهای الکتریکی را به نور مرئی تبدیل میکند.
یک وسیله صوتی که سیگنالهای الکتریکی را به امواج صدا تبدیل میکند که همراه تصویر پخش میشوند.
سیستمهای کاربردی تلویزیون شامل تجهیزاتی برای انتخاب منابع مختلف تصویر، مخلوط و ترکیب کردن تصاویر از چندین منبع بصورت یک تصویر، درج سیگنالهای ویدئویی از قبل ضبط شده، همزمان کردن سیگنالهای منابع مختلف، و تولید تصویر مستقیم با کامپیوتر برای منظورهایی مانند معرفی اطلاعات ایستگاه پخش میباشد. ارسال میتواند از طریق هوا و توسط فرستندههای زمینی، از طریق کابلهای فلزی یا نوری، یا توسط رادیو با ماهواره صورت گیرد. ممکن است در هر جایی بصورت زنجیروار سیستمهای دیجیتال تعبیه شوند تا امکان کیفیت بهتر ارسال تصاویر را فراهم سازند، پهنای باند ارسال را کاهش دهند، افکتهای مخصوص اضافه کنند، و امنیت و حفظ اطلاعات ارسال شده را جهت جلوگیری از دریافت آنها توسط کسانی که دراین سرویسها ثبت نام نکردهاند فراهم کنند.
تکنولوژی نمایشگر
به لطف پیشرفت در تکنولوژی نمایشگرها، امروزه چندین نوع مختلف از نمایشگرهای ویدئویی وجود دارد که در دستگاههای تلویزیون استفاده میشوند:
"CRT" نمایشگرهای رایجتر لامپ اشعه کاتدی. این نوع نمایشگرها زیاد گران نیستند و تکنولوژی ویرایش شده برای آنها وجود دارد که بهترین کیفیت تصویر را در حالت کلی فراهم میکند. آز آنجایی که رزولاسیون اصلی این نمایشگرها ثابت نیست، در بعضی از موارد آنها قابلیت نمایش منابعی با رزولاسیونهای متفاوت را با کیفیت تصویر بالا دارند.
" پانل فلت LCD" یاً"پلاسما: پیشرفتهای جدید نمایشگر پانل فلت برای تلویزیونها که از سیستم نمایشگر کریستال مایع ماتریکس فعال، نمایشگر LCD یا فناوری نمایشگر پلاسما را به ارمغان آوردهاست. پانل فلت LCDها و نمایشگر پلاسمابه اندازه ۱ اینچ صخامت دارند و میتوانند مانند یک تابلو از دیوار آویزان شوند یا روی پایه قرار بگیرند. بعضی مدلها را میتوانند به عنوان نمایشگر رایانه به کار برد.
هرکدام نقاط ضعف و مزایای مخصوص خود را دارند. نمایشگر LCD پانل تخت میتواند زاویه مشاهده را کمتر و باریکتر کرده و بنابراین با محیط خانه تناسب نداشته باشد. صفحههای نورافکن عقبی در شرایط طبیعی روشنایی روز یا اتاقهایی که کاملاً روشن هستند بخوبی عمل نمیکنند و به محلهای مشاهده تاریک نیاز دارند. در سالهای اخیر، پانلهای LED در ساخت تلویزیون مخصوصا تلویزیونهای با اندازه بزرگ استفاده میشود. نمایشگرهای LED باریک تر از LCD هستند و مصرفبرق کمتری دارند اما از لحاظ کیفیت تصویر تفاوت چندانی با LCD ندارند. نمایشگرهای LED گران تر از LCD هستند.
معیار نسبتها
"معیار نسبت" به اندازه گیریهای افقی به عمودی تصویر گفته میشود. تلویزیونهایی که بطور مکانیکی اسکن میشدند در اول توسط جان لوگی بایرد در سال ۱۹۲۶ با معیار نسبت ۷٫۳، مورد استفاده قرار گرفتند که در جهت سرو شانه یک شخص در مشاهده نمای نزدیک بود.
بیشتر سیستمهای تلویزیونی اولیه از اواسط دهه ۱۹۳۰ به این طرف همان معیار نسبت به میزان ۴:۳ که برای تطابق با معیار آکادمی در فیلمهای سینمایی آن زمان استفاده میشد، انتخاب کرده بودند. این معیار نسبت بقدر کافی مربع شکل بود که بطور راحت و آسانی در اطراف لامپ اشعه کاتدی نمایشگرهای CRT که میتوانست با فناوری، تولید وساخت آن زمان تهیه شود، استفاده شود. (فناوری CRT امروزی به تولیدکنندگان امکان میدهد که لامپهای خیلی حهن تر و صاف تر که تکنولوژیهای صفحه تخت آن را بطور ثابت خیلی عمومی و رایج تر کرده و محدودیتهای تکنیکی معیار نسبت را ندارد، تولید کنند). سرویس تلویزیونی BBCاز لامپهای بیشتر مربع مانند۵:۴ معیار نسبت از سال ۱۹۳۶ به 3 April ۱۹۵۰ موقعی که به معیار نسبت ۴:۳ سویچ میشود، استفاده میکند. این کار مشکلات جدی ایجاد نمیکرد، چون بیشتر دستگاههای تلویزیونهای آن زمان از لامپهای گرد و دایرهای شکل که به راحتی با معیار نسبت ۴:۳ هنگام تغییر ارسال سیگنالها تنظیم میشدند، استفاده میکردند.
در دهه ۱۹۵۰ استودیوهای فیلم به سمت صفحه پهن تمایل ورزیدند و معیار نسبتهایی مانند سینما اسکوپ تلاش کرد که محصولات تولیدی خود را از برنامههای تلویزیونی دور نگهدارد. اگرچه در اول این کار فقط یک حیله بود ولی صفحه پهن هنوز فرمت انتخاب امروزی است و معیار نسبت مربع شکل فیلمها بندرت دیده میشوند. بعضی افراد میگویند که صفحه پهن موقعی که اشیای را بلند هستند بصورت سراسرنما نشان میدهد واقعاً یک ایراد و مشکل بزرگ است، بعضی دیگر میگویند که مشاهده طبیعی بیشتر از بلندی سراسرنما است و بنابراین نمایشگرهای صفحه پهن برای چشم مناسب هستند.
سویچ و تغییر به سیستمهای تلویزیونی دیجیتال به عنوان یک فرصت برای تغییر فرمت تلویزیونی از معیار نسبت قدیمی ۴:۳ (۱٫۳۳:۱) به معیار نسبت ۱۶:۹ (تقریباً ۱٫۷۸:۱) استفاده شد. این عمل تلویزیونها را قادر میسازد که به معیار نسبت صفحه پهن مدرن یا سینما که معیار نسبتی از ۱٫۶۶:۱ از ۱٫۸۵:۱ تا ۲٫۳۵:۱ دارند، نزدیکتر شوند. دومتد برای حمل و انتقال محتویات صفحه پهن وجود دارد آنکه برای استفاده بهتر است فرمت صفحه پهن آنامورفیک نامیده میشوند. این فرمت خیلی مشابه تکنیک استفاده شده برای فریم فیلم صفحه پهن در داخل فریم فیلم ۱٫۳۳:۱٫۳۵ میلیمتری است. تصویر هنگام ضبط بطور افقی فشرده میشود، و سپس هنگام پخش دوباره باز و گسترده میشود. فرمت ۱۶:۹ صفحه پهن آنامورفیک اولین فرمتی بود که توسط پخش تلویزیون PALPlus اروپایی معرفی شد و کمی بعد در «صفحه پهن» DVD، ATSC، سیستم تلویزیون با کیفیت بالا(HDTV) از فرمت صفحه پهن، بدون فشردگی افقی یا بازشدن دوباره استفاده میکند.
امروزه «صفحه پهن» از تلویزیون به محاسبه گرها و رایانهها جایی که کامپیوتر رومیزی و کامپیوترهای کیفی بطور عمومی مجهز به نمایشگرهای صفحه پهن میباشند. بعضی شکایات درباره اختلال معیار نسبت تصویر فیلم به علت نرمافزار پخش بعضی از DVDها که این معیار نسبت را در نظر نگرفتهاند وجود دارد، اما این فقط یک چیز فرعی برای کیفیت نرمافزار پخش DVDها است. بعلاوه، نمایشگر صفحه پهن کامپیوتر رومیزی و کامپیوتر کیفی در معیار نسبت ۱۶:۱۰ هم از نظر اندازه فیزیکی و هم در تعداد پیکسلها و نه در معیار نسبت ۱۶:۹ تلویزیونهای مورد استفاده، که باعث پیچیدگی بیشتر میشود، میباشند. این نتیجه فرضیه یکسان مهندسین کامپیوتر نمایشگر صفحه پهن کامپیوتر است که مردم مشاهده محتویات در معیار نسبت ۱۶:۹ در رایانه خود را بر ناحیهای از صفحه که با کنترلهای پخش معکوس شود، نوار وظایف و دستورها که مانع مشاهده محتویات تمام صفحه میشود، ترجیح میدهند.
از جان لوگی برد دانشمند و مخترع اسکاتلندی به عنوان مخترع تلویزیون یاد میشود، گرچه دانشمندان و مخترعان بسیار دیگری مانند پائول نیپکو، بوریس روزینگ، ولادیمیر زورکین و فیلو فارنزورث از اواخر سده ۱۹ میلادی تاکنون در توسعه و تکمیل فناوری تلویزیون نقش موثر داشتهاند.

واژه پژوهی نام تلویزیون
واژه تلویزیون که از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته خود واژه ای دورگهاست که بخش نخست آن از واژه یونانی تله- (دور) و بخش دوم آن از واژه لاتین ویزیو (دید) گرفته شدهاست. با اینکه در بیشتر زبانها همین واژه تلویزیون (البته با تلفظهای بسیار گوناگون) به کار میرود برخی زبانها واژههای خود را برای این مفهوم دارند. برای نمونه در زبان آلمانی برای تلویزیون همیشه واژه Fernsehen به کار برده میشود که معنی واژگانی آن «دوردید» است. یا در زبان ژرمنی نیدرساکسنی به تلویزیون Kiekschapp میگویند که معنی لغوی آن «نگرش» است.
تاریخچه
تاریخ پیدایش تلویزیون به سال ۱۸۸۴ میلادی برمیگردد. زمانی که یک دانش آموز آلمانی به نام پائول نیپکو نخستین سیستم الکترومکانیکی تلویزیونی را با توانایی انتقال یک تصویر ثابت اختراع کرد. این سیستم از طریق روشن کردن یک عکس بهوسیله لنز و یک صفحه چرخشی کار میکرد (صفحه نیپکو). روزنههای چهارگوش (سوراخهای کوچک) بر روی صفحه بریدهشده بودند و خطهای عکس را تا جایی که عکس کاملاً پویش شود دنبال میکردند. هر چه تعداد این روزنه ها بیشتر میشد خطهای بیشتری هم دنبال میشدند، و از این رو جزئیات بیشتری هم نمایان میشد. دستگاه نیپکو تا پیشرفت فناوری تقویتکننده الکترونیکی لامپ خلأ و لامپ پرتو کاتدی عملاً قابل استفاده نبود. در سال ۱۹۰۷، بوریس روزینگ دانشمند روس برای نخستین بار توانست با استفاده از لامپ پرتو کاتدی در دستگاه گیرنده تلویزیونی، شکلهای ساده هندسی را از طریق تلویزیون منتقل نماید. در سال ۱۹۲۳، ولادیمیر زوریکین دانشمند دیگر روس صفحه نیپکو را با یک عنصر الکترونیکی جایگزین کرد. این موضوع باعث بهوجودآمدن سطح بالاتری از جزئیات بدون افزایش تعداد پویشها در واحد زمان شد.در سالهای نخست دهه ۱۹۰۰ (۱۲۸۰ خورشیدی) مهندسان در یافتند که میتوان تصویر را با استفاده از امواج رادیویی فرستاد. اما این کار تا سال ۱۹۲۶ (۱۳۰۵ خورشیدی) عملی نشد.
سرانجام جان لوگی برد دانشمند اسکاتلندی با استفاده از دیسک نیپکو برای نخستین بار موفق شد تصاویر متحرک تلویزیونی ضد نور (در سال ۱۹۲۵) و تصاویر متحرک سیاه و سفید (۱۹۲۶) را در لندن منتقل نماید. اختراع جان لوگی برد نخستین انتقال تصویر واقعی تلویزیونی به شمار میرود. تنها یک سال بعد در ۱۹۲۷، جان لوگی برد نخستین دستگاه ضبط تصاویر ویدئویی را اختراع کرد. وی با استفاده از مدولاسیون توانست سیگنالهای دوربین تلویزیونی خود را تا حد سیگنالهای صوتی تغییر دهد و سپس آنها را روی صفحه ضبط صوت ۱۰ اینچی ضبط کند. چند صفحه از ویدئوهای ضبط شده جان لوگی برد باقیماندهاند که ویدئوهای ضبط شده در آنها در دهه ۱۹۹۰ با استفاده از تکنولوژی دیجیتال استخراج و بازسازی شدند.
جان لوگی برد همچنین تلویزیون رنگی مکانیکی را در سال ۱۹۲۸ عرضه کرد. سیستم برد کاملاً با لامپ تصویر الکترونیکی و دوربینهای امروزی متفاوت بود. در سیستم او تصویر به کمک صفحه گردان عظیمی به طور مکانیکی، روییده میشد. این صفحهٔ گردان سوراخهایی برای عبور نور داشت. کیفیت اولین تصاویر او خیلی بد بود و فقط ۳۰ خط داشت. اولین تلویزیون مکانیکی از صفحه نیپکو با سه فنر مارپیچ استفاده می کرد که هر فنر برای یکی از سه رنگ اصلی (قرمز، سبز، آبی) بهکار بردهمی شد، در آن زمان عده کمی از مردم دستگاه تلویزیون داشتند و داشتن تجربه تماشای تلویزیون اهمیت چندانی نداشت.
در سال ۱۹۳۵ اولین سیستم تلویزیون الکترونیکی توسط شرکت EMI شرح داده شد. در سال ۱۹۳۹ شانزده شرکت در آمریکا شروع به ساخت یا طراحی برای ساخت دستگاه تلویزیون الکترونیکی کردند. در سال ۱۹۴۱ کمیتهای بینالمللی سیستمهای تلویزیونی NTSC یک مجموعه راهنما برای مخابره تلویزیون الکترونیکی ارایه داد.
دهه ۱۹۵۰ یک دوره زمانی مهم و طلایی در پیشرفت تلویزیون به شمار میآید. مبدأ تلویزیونهای سیاه سفید سال ۱۹۵۶ است. هزینه دستگاه تلویزیون سر انجام در این زمان کاهش پیداکرد.در سال ۱۹۵۳ (۱۳۲۲ خورشیدی) تلویزیون رنگی و در دو دههٔ اخیر تلویزیونهای مسطح اختراع شدند. منشاء تلویزیون امروزی میتواند در زمان گذشته با کشف خاصیت هدایت نوری ماده سلنیم توسط ویلوگبی اسمیت در سال ۱۸۷۳و اختراع دیسک اسکن توسط پاول نیپکوو در سال ۱۸۸۴ بررسی و ردیابی شود. همه سیستمهای عملی و کاربردی تلویزیون از این اصل بنیادی اسکن یک تصویر برای تولید سیگنالهای سری زمانی برای نمایش آن میباشند. این نمایش تصویری سپس به وسیلهای ارسال میشود که برخلاف عمل اسکن کردن عمل میکند. دستگاه آخری، تلویزیون (یا دستگاه تلویزیون) است که با توجه به توانائیهای چشم انسان تصویر یکسان ومناسبی تهیه و نمایش میدهد.
تکنیکهای الکترومکانیکی پیش از جنگ جهانی دوم بطور قابل ملاحظهای توسط چارلز فرانسیس جنکینز و جان لوگی بِرد توسعه و تکمیل شد.
تلویزیون به خاطر ارائه تصویر از رادیو جاذبه بیشتری دارد و بعد تازهای به آن ارائه میکند چشمها را به خود خیره میکند و به علاوه فهم پیام را آسانتر میکند چون تصویر وصدا اطلات عات کاملتری به مخاطب میدهد تلویزیون از جهت کنترل و تسلط بر افکار عمومی رسانهای بسیار قوی و موثر است در کشورهای پیشرفته امروزه رادیو به عنوان وسیله ار تباط بین اللمل مورد استفاده قرار میگیرد
اجزای یک سیستم تلویزیون
اجزای یک سیستم تلویزیون ساده عبارتند از:
یک منبع تصویر- این میتواند یک دوربین ویدئوی حرفهای برای عکسبرداری زنده و ارسال فیلم باشد.
یک منبع صدا
یک فرستنده که یک یا چند سیگنال تلویزیونی را با اطلاعات تصویر و صدا برای ارسال مدوله میکند.
یک گیرنده (تلویزیون) که سیگنالهای تصویر و صدا را دوباره از پخش تلویزیونی بازیابی میکند.
یک وسیله نمایشگر که سیگنالهای الکتریکی را به نور مرئی تبدیل میکند.
یک وسیله صوتی که سیگنالهای الکتریکی را به امواج صدا تبدیل میکند که همراه تصویر پخش میشوند.
سیستمهای کاربردی تلویزیون شامل تجهیزاتی برای انتخاب منابع مختلف تصویر، مخلوط و ترکیب کردن تصاویر از چندین منبع بصورت یک تصویر، درج سیگنالهای ویدئویی از قبل ضبط شده، همزمان کردن سیگنالهای منابع مختلف، و تولید تصویر مستقیم با کامپیوتر برای منظورهایی مانند معرفی اطلاعات ایستگاه پخش میباشد. ارسال میتواند از طریق هوا و توسط فرستندههای زمینی، از طریق کابلهای فلزی یا نوری، یا توسط رادیو با ماهواره صورت گیرد. ممکن است در هر جایی بصورت زنجیروار سیستمهای دیجیتال تعبیه شوند تا امکان کیفیت بهتر ارسال تصاویر را فراهم سازند، پهنای باند ارسال را کاهش دهند، افکتهای مخصوص اضافه کنند، و امنیت و حفظ اطلاعات ارسال شده را جهت جلوگیری از دریافت آنها توسط کسانی که دراین سرویسها ثبت نام نکردهاند فراهم کنند.
تکنولوژی نمایشگر
به لطف پیشرفت در تکنولوژی نمایشگرها، امروزه چندین نوع مختلف از نمایشگرهای ویدئویی وجود دارد که در دستگاههای تلویزیون استفاده میشوند:
"CRT" نمایشگرهای رایجتر لامپ اشعه کاتدی. این نوع نمایشگرها زیاد گران نیستند و تکنولوژی ویرایش شده برای آنها وجود دارد که بهترین کیفیت تصویر را در حالت کلی فراهم میکند. آز آنجایی که رزولاسیون اصلی این نمایشگرها ثابت نیست، در بعضی از موارد آنها قابلیت نمایش منابعی با رزولاسیونهای متفاوت را با کیفیت تصویر بالا دارند.
" پانل فلت LCD" یاً"پلاسما: پیشرفتهای جدید نمایشگر پانل فلت برای تلویزیونها که از سیستم نمایشگر کریستال مایع ماتریکس فعال، نمایشگر LCD یا فناوری نمایشگر پلاسما را به ارمغان آوردهاست. پانل فلت LCDها و نمایشگر پلاسمابه اندازه ۱ اینچ صخامت دارند و میتوانند مانند یک تابلو از دیوار آویزان شوند یا روی پایه قرار بگیرند. بعضی مدلها را میتوانند به عنوان نمایشگر رایانه به کار برد.
هرکدام نقاط ضعف و مزایای مخصوص خود را دارند. نمایشگر LCD پانل تخت میتواند زاویه مشاهده را کمتر و باریکتر کرده و بنابراین با محیط خانه تناسب نداشته باشد. صفحههای نورافکن عقبی در شرایط طبیعی روشنایی روز یا اتاقهایی که کاملاً روشن هستند بخوبی عمل نمیکنند و به محلهای مشاهده تاریک نیاز دارند. در سالهای اخیر، پانلهای LED در ساخت تلویزیون مخصوصا تلویزیونهای با اندازه بزرگ استفاده میشود. نمایشگرهای LED باریک تر از LCD هستند و مصرفبرق کمتری دارند اما از لحاظ کیفیت تصویر تفاوت چندانی با LCD ندارند. نمایشگرهای LED گران تر از LCD هستند.
معیار نسبتها
"معیار نسبت" به اندازه گیریهای افقی به عمودی تصویر گفته میشود. تلویزیونهایی که بطور مکانیکی اسکن میشدند در اول توسط جان لوگی بایرد در سال ۱۹۲۶ با معیار نسبت ۷٫۳، مورد استفاده قرار گرفتند که در جهت سرو شانه یک شخص در مشاهده نمای نزدیک بود.
بیشتر سیستمهای تلویزیونی اولیه از اواسط دهه ۱۹۳۰ به این طرف همان معیار نسبت به میزان ۴:۳ که برای تطابق با معیار آکادمی در فیلمهای سینمایی آن زمان استفاده میشد، انتخاب کرده بودند. این معیار نسبت بقدر کافی مربع شکل بود که بطور راحت و آسانی در اطراف لامپ اشعه کاتدی نمایشگرهای CRT که میتوانست با فناوری، تولید وساخت آن زمان تهیه شود، استفاده شود. (فناوری CRT امروزی به تولیدکنندگان امکان میدهد که لامپهای خیلی حهن تر و صاف تر که تکنولوژیهای صفحه تخت آن را بطور ثابت خیلی عمومی و رایج تر کرده و محدودیتهای تکنیکی معیار نسبت را ندارد، تولید کنند). سرویس تلویزیونی BBCاز لامپهای بیشتر مربع مانند۵:۴ معیار نسبت از سال ۱۹۳۶ به 3 April ۱۹۵۰ موقعی که به معیار نسبت ۴:۳ سویچ میشود، استفاده میکند. این کار مشکلات جدی ایجاد نمیکرد، چون بیشتر دستگاههای تلویزیونهای آن زمان از لامپهای گرد و دایرهای شکل که به راحتی با معیار نسبت ۴:۳ هنگام تغییر ارسال سیگنالها تنظیم میشدند، استفاده میکردند.
در دهه ۱۹۵۰ استودیوهای فیلم به سمت صفحه پهن تمایل ورزیدند و معیار نسبتهایی مانند سینما اسکوپ تلاش کرد که محصولات تولیدی خود را از برنامههای تلویزیونی دور نگهدارد. اگرچه در اول این کار فقط یک حیله بود ولی صفحه پهن هنوز فرمت انتخاب امروزی است و معیار نسبت مربع شکل فیلمها بندرت دیده میشوند. بعضی افراد میگویند که صفحه پهن موقعی که اشیای را بلند هستند بصورت سراسرنما نشان میدهد واقعاً یک ایراد و مشکل بزرگ است، بعضی دیگر میگویند که مشاهده طبیعی بیشتر از بلندی سراسرنما است و بنابراین نمایشگرهای صفحه پهن برای چشم مناسب هستند.
سویچ و تغییر به سیستمهای تلویزیونی دیجیتال به عنوان یک فرصت برای تغییر فرمت تلویزیونی از معیار نسبت قدیمی ۴:۳ (۱٫۳۳:۱) به معیار نسبت ۱۶:۹ (تقریباً ۱٫۷۸:۱) استفاده شد. این عمل تلویزیونها را قادر میسازد که به معیار نسبت صفحه پهن مدرن یا سینما که معیار نسبتی از ۱٫۶۶:۱ از ۱٫۸۵:۱ تا ۲٫۳۵:۱ دارند، نزدیکتر شوند. دومتد برای حمل و انتقال محتویات صفحه پهن وجود دارد آنکه برای استفاده بهتر است فرمت صفحه پهن آنامورفیک نامیده میشوند. این فرمت خیلی مشابه تکنیک استفاده شده برای فریم فیلم صفحه پهن در داخل فریم فیلم ۱٫۳۳:۱٫۳۵ میلیمتری است. تصویر هنگام ضبط بطور افقی فشرده میشود، و سپس هنگام پخش دوباره باز و گسترده میشود. فرمت ۱۶:۹ صفحه پهن آنامورفیک اولین فرمتی بود که توسط پخش تلویزیون PALPlus اروپایی معرفی شد و کمی بعد در «صفحه پهن» DVD، ATSC، سیستم تلویزیون با کیفیت بالا(HDTV) از فرمت صفحه پهن، بدون فشردگی افقی یا بازشدن دوباره استفاده میکند.
امروزه «صفحه پهن» از تلویزیون به محاسبه گرها و رایانهها جایی که کامپیوتر رومیزی و کامپیوترهای کیفی بطور عمومی مجهز به نمایشگرهای صفحه پهن میباشند. بعضی شکایات درباره اختلال معیار نسبت تصویر فیلم به علت نرمافزار پخش بعضی از DVDها که این معیار نسبت را در نظر نگرفتهاند وجود دارد، اما این فقط یک چیز فرعی برای کیفیت نرمافزار پخش DVDها است. بعلاوه، نمایشگر صفحه پهن کامپیوتر رومیزی و کامپیوتر کیفی در معیار نسبت ۱۶:۱۰ هم از نظر اندازه فیزیکی و هم در تعداد پیکسلها و نه در معیار نسبت ۱۶:۹ تلویزیونهای مورد استفاده، که باعث پیچیدگی بیشتر میشود، میباشند. این نتیجه فرضیه یکسان مهندسین کامپیوتر نمایشگر صفحه پهن کامپیوتر است که مردم مشاهده محتویات در معیار نسبت ۱۶:۹ در رایانه خود را بر ناحیهای از صفحه که با کنترلهای پخش معکوس شود، نوار وظایف و دستورها که مانع مشاهده محتویات تمام صفحه میشود، ترجیح میدهند.